محمد عقیقی موسوی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: من مایلم حقوق زن در اسلام را با دو مبنا توضیح دهم؛ براساس مبنای اول حقوق زنان که ذیل احکام فقهی شکل میگیرد، ثابت بوده و تغییرپذیر نیست. دلیل آن هم روایتی است که میگوید: «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ» حلال و حرام محمد تا قیامت یکسان است و تغییرپذیر نیست. پس طبق این مبنا، اصلاً نمیتوان درباره حقوق زنان از تغییر احکام صحبت کرد. باید تأکید کنم که حرف ما در اینجا شناختن مبنایی است که ائمۀ شیعه چهکار میکردند و ما باید خودمان را برای فهمیدنِ نظر امام به گذشته برسانیم. مبنای دوم این است که حقوق زنان یا بهطورکلی احکام فقهی، با تغییر «زمان» و «مکان» تغییر پیدا میکنند. این به چه معناست؟ یعنی فقیه یا پژوهشگر دینی، امام را در گذشته نگهداشته و زمان را روبهجلو میکشد و حالا بر اساس اصول شناختی که از متون دینی فهمیده است، احکام جدید را پیریزی میکند، در اینجا اصول ثابت است، ولی فهم از فروع تغییر میکند.
او با بیان اینکه ائمۀ شیعه اصول ثابتی داشتند، ولی احکام را مطابق با شرایط زمان و مکان خود تغییر میدادند، افزود: طبق مبنای دوم، امام در گذشته، ثابت، ولی زمان تغییر کرده است. اگر شما بگویید احکام با گذشتِ زمان تغییر نمیکند، طبیعتاً دیگر اجتهاد معنا ندارد. خاصیت اجتهاد این است که مجتهد با فهمِ روز خود احکام را ببیند، لذا من قائل به این هستم که ائمۀ شیعه اصول ثابتی داشتند، ولی احکام را مطابق با شرایط زمان و مکان خودشان تغییر میدادند.
این محقق و پژوهشگر دینی در خصوص تأثیر عنصر زمان بر تعیین احکام فقهی، بیان کرد: برای مثال در مسئلۀ خمس روایاتی وجود دارد که امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) یا حتی امام جواد(ع) (و حتی در توقیعی که میگویند برای امام دوازدهم است) گفتهاند، خمس برای شیعیان حلال است؛ یعنی نیاز نیست شیعیان دوازده امامی خمس پرداخت کنند. از بین فقهای بزرگ شیعه هم امثال محقق بحرانی، محقق عاملی، محقق سبزواری و برخی دیگر این دسته روایات را پذیرفته و گفتهاند که نیاز نیست شیعیان خمس پرداخت کنند. در مقابل، روایاتی نیز وجود دارد که میگوید شیعیان باید خمس بدهند. اکثریت فقهای شیعه نیز روایات وجوب خمس را پذیرفتهاند. بنابراین یک دسته روایت داریم که میگویند پرداخت خمس برای شیعیان واجب نیست و یک دسته روایت نیز میگوید که خمس واجب است و فقیهان به هر دو طیف روایات، فتوا دادهاند. با توجه به این مسئله، یا میتوانیم بگوییم روایاتِ حلال بودن خمس، متعارض روایات وجوب خمس است، یا میشود گفت هرکدام از این روایات برای شرایط خاصی ذکر شده است، مثلاً گاهی وضع مالی خوب بوده و امام گفتهاند که خمس حلال است و گاهی که وضعیت مالی بَد بوده، امام خمس را واجب میکرده است، چون بالاخره خمس مصرف مشخص دارِد و برای امام نیست و او به جامعۀ شیعیانِ خود نگاه میکرده است. همچنین در برخی روایات آمده که مرد میتواند با چند زن ازدواج موقت کند، ولی در برخی روایات آمده که اگر مردی متأهل است، حق ازدواج موقت ندارد.
عقیقی موسوی ادامه داد: گاهی یک حکم فقهی ذیل رابطۀ انسان با خداست، مثل عبادات که مؤمن و مسلمان در خانه مینشینند و خدای خود را عبادت میکند. اینجا جای برقراری نسبتهای فرعی و ثانوی نیست، حتی نواندیشان دینی هم در خصوص احکام عبادی نسبت فرعی ایجاد نمیکنند، بلکه روش عبادت را تغییر میدهند، اما یکوقتی حکم فقهی ذیل رابطۀ انسان با انسان است. خداست که نامحدود و عالم و قادر و ابدی و ازلی است. ما که انسان هستیم و عمرمان کوتاه است برای زیستنِ درست به فهمیدن و تفکر نیاز داریم. خدا یکی است و فهمش هم یکی است، اما منِ انسان میلیاردها نسخه دارم. حالا وقتی حکم فقهی ذیل رابطۀ انسان با انسان باشد، نسبتهای فرعی و ثانوی درست میشود، مثل فرهنگ، عرف، سنتها، آداب و رسوم؛ ضمن اینکه نسبتهای فرعی هر انسانی هم تفاوت دارد و شما برای ارائۀ حکم، باید این نسبتها را لحاظ کنید.
تاثیر فرهنگ جوامع بر احکام شرعی
وی فرهنگ جوامع را در حدود احکام شرعی دخیل دانست و بیان کرد: ائمۀ شیعه(ع) تفاوتهایی در ارائۀ فتوا داشتند و نسبتهای فرعی را در نسبت انسان به انسان لحاظ میکردند. امام(ع) محدودیت علم و فکر ندارد و ما هستیم که محدودیت داریم و سبک خلقتمان فرهنگپذیر است؛ لذا امام هم بهتناسب همین محدودیتهای ما فتوا میدهند. این فرهنگ خیلی مواقع در روایات فقهی رعایت شده است، مثلاً در بحث حجاب زنان، روایات در خصوص زنان بادیهنشین و روستایی چندان سختگیری ندارد و یا در خصوص زنان نامسلمان همینطور است.
عقیقی موسوی در مورد وضعیت حقوق زنان در پیش و بعد از اسلام، اظهار کرد: تفاوت احکام در حیطه حقوق زنان، زیاد نیست، دلیل هم این است که اگر حرف اصلی ما برای تغییر احکام، شرایط فرهنگی باشد باید آن فرهنگ وجود داشته باشد تا تغییری در احکام صورت بگیرد. وقتی ما به تاریخ نگاه میکنیم زنان پیش از اسلام در حقوق اساسی خود نفع خاصی نداشتند و بعد از اسلام هم تغییر نکردند و به همان سبک زندگی قبلی ادامه دادند. اسلام هم این سبک از زندگی زنان را پذیرفت و خودِ زنان هم معترض این زندگی نبودند.
عفیف بودن زن اصل است
این پژوهشگر علوم دینی افزود: در فقه، عفیف بودنِ زن اصل است، ولی فروعاتِ این مسئله را اصل کردهایم و روی فروعات فشار میآوریم و جامعه نیز به دنبال اصل موضوع نمیرود. اکنون چقدر از همین مردم سنتیِ مذهبی با ازدواج موقت موافقت دارند؟ اکنون یک زن متأهل راضی است شوهرش برود و با زن دیگری موقتاً ازدواج کند؟ بالاخره چیزی است که در فرهنگ ما بَد است. در این شرایط اساساً فتوای جواز دادن در این خصوص، نهتنها نفع ندارد، بلکه ضرر است. درحالیکه ازدواج موقت اصلاً برای فرهنگ اعراب نبوده، از ایران و فقه زرتشتی آمده و اسلام هم آن را پذیرفته است؛ ولی آن را از اصول مهم سلامت جنسی اجتماعی میدانند.
موسوی عقیقی در مورد تأثیر شرایط فرهنگی در زمانه یا محل زیست امامان، بر آرای فقهی آنان، گفت: بالاخره ائمۀ(ع) در همین محیط اعراب بزرگ شدند و به پیشوایی رسیدند. زیاد نبودن تفاوت آراء ائمۀ شیعه به دلیل این است که آنها مکان متفاوتی از حیطه اعراب نداشتند، وگرنه مواجهۀ امام با فرهنگ ازدواج زرتشتیها خیلی صریح بود؛ اما نکته مهم این است که امام با فرهنگ متفاوت، مقابله نکرده، بلکه پذیرفته است؛ یعنی اگر بپذیریم امام نسبت به احکام فقهی و حقوق زنان چنین رویکرد تغییرپذیری داشته، اینکه به دلیل فرهنگ زمانۀ خودش تغییراتی اتفاق نیفتاده، خیلی مهم است چون دست ما را برای فهم بهتر متن باز میکند، ولی فقیهان قطعاً تأثیرپذیر هستند. فقیهی که مثلاً در لبنان با آن جوّ فرهنگی و عرفیاش بزرگ میشود اگر فتوایش تغییر نکند حداقل فرهنگپذیر است. اگر آراء فقهی مرحوم فضلالله یا مرحوم شمسالدین را با معاصرینشان در قم و نجف مقایسه کنید متوجه این تفاوتها خواهید شد و یا مثلاً فقیهی که سفری به خارج از کشور داشته، همینطور است. معروف است که مرحوم حکیم سفری استعلاجی به غرب داشت و وقتی برگشت، فتوای طهارت اهل کتاب را داد.
نگاه متفاوت امام موسی کاظم(ع) به زنان
این پژوهشگر علوم دینی، رویکرد امام کاظم(ع) پدرِ حضرت معصومه(س) در مورد زنان را متفاوت از دیگر ائمه برشمرد و افزود: قطعاً دختر داشتن یا دخترِ زیاد داشتن در باورهای یک فرد به زنان تأثیر دارد. از بین ائمۀ شیعه امام باقر(ع) دو دختر، امام صادق(ع) سه دختر، امام رضا(ع) یک دختر و امام جواد(ع) سه یا چهار دختر داشتند، ولی مطابق نقل مشهور، امام کاظم(ع) ۱۹ دختر داشته است. شاید همین مورد باعث شده که امام کاظم نسبت به برخی حقوق زنان متفاوتتر میاندیشیده است.
موسوی عقیقی با اشاره به اینکه امام کاظم(ع) نگاههای متفاوتی نسبت به حقوق زنان داشته که به فهم ما نزدیکتر است، بیان کرد: مثلاً امام کاظم(ع) با زینت کردن زنان مخالفتی نداشت. روایت میگوید برادرش از ایشان پرسید که آیا استفاده از خلخال برای زنان و اطفال اشکال دارد؟ امام(ع) آن را بیاشکال دانست، ولی تنها یک اشکال گرفت و آن اینکه نباید صدادار باشد.
این کارشناس مسائل زنان در اسلام، با استناد به روایات دیگری به نگرش متفاوت امام کاظم(ع) پرداخت و گفت: البته اینطور نیست که حالا بگوییم امام کاظم(ع) حامی حقوق زنان بوده، ولی مثلاً امام صادق(ع) خداینکرده ضد حقوق زنان بوده است. ابداً اینطور نیست. بالاخره آنها مطابق با محدودیتهای فهم انسان و مضیقههای فرهنگی فتوا میدادند. بالاخره وقتی ما به امام میگوییم عاقلترین، از این عقل استفاده میکرده و عقل اثرات میگیرد، ولی فرق ما این است که گسترۀ عقلمان محدودیت دارد، ولی امام(ع) این محدودیت را ندارد، البته اینکه چرا ما الآن داعیهدار تغییر هستیم به این دلیل است که امامی در بین ما نیست، هرچند عرض کردم کار امام القاء اصول است و این بحث مفصلی است چون محدودیت گستره عقلی به معنای ناقص بودن آن نیست.
او در خصوص علت تجرد فاطمه معصومه(س)، بیان کرد: تنها فاطمه معصومه سلاماللهعلیها نبود که مجرد بود. امام کاظم ۱۹ دختر داشت و همگی آنها مجرد بودند و در همان حال تجرد نیز از دنیا رفتند. حالا دو احتمال وجود دارد؛ یکی اینکه گزینهای نبوده، یکی هم اینکه به دلیل شرایط سیاسی امکانش وجود نداشته است، ولی هردوی این احتمالات قابلپذیرش نیست. من دو حدس دارم، یکی اینکه این دستور امام(ع) به دختران بوده که ازدواج نکنند و مجرد بمانند، آنهم چون مردان زمانهاش زنان را ارج نمینهادند، دوم اینکه انتخاب خود دختران بوده است، ازاینجهت که ازدواج را چندان خوشایند نمیدانستند. ولی اینکه بخواهیم بهطور قطعی در این خصوص صحبت کنیم، متأسفانه شواهدی نداریم، ولی اینکه یکی از زنان مطرح شیعیان و اسلام، مجرد بوده و مانده، چیزی است که بر اساس آن نمیتوان تجرد را در اسلام بَد دانست. البته تجرد تنها بین دختران امام کاظم(ع) بوده است و بین سایر ائمۀ شیعه الگو نبود.
انتهای پیام