به گزارش ایسنا، محمد قاسمی اظهار کرد: اتاق ایران همواره در حوزه برنامههای توسعه در ادوار گذشته فعالیتهایی را انجام داده است. معمولاً ستادی تشکیلشده و مجموعه پیشنهادهایی را آماده و ارائه میکرده است. ما برای بحث برنامهٔ هفتم، کار را دو قسمت کردیم. یک قسمت این بود که اساساً راجع به نظام برنامهریزی کشور، بهعنوان مسئولیت اجتماعی اتاق در این حوزه، بتوانیم نظرات اتاق را ارائه بدهیم که این منجر شد به تشکیل کمیتهای که بعضی از رؤسای کمسیونها و تعدادی از متخصصینی که در حوزه برنامهریزی کشور تجربهدارند، حضور داشتند. دو نتیجه از این مجموعه فعالیت گرفته شد. نخست در پاسخ به اینکه آیا اساساً برنامهریزی توسعه برای کشور ما لازم است یا خیر؟ پاسخ آن گزارش، «بله» بود.
وی با اشاره به تفاوت جایگاه برنامهریزی در اقتصادهای توسعه یافته و در حال توسعه، توضیح داد: کشورهایی که بهطور سنتی توسعهیافته نامیده میشوند، اینگونه نبوده است که با برنامهریزی به توسعه دستیافته باشند. مجموعهای از تحولات فکری و تاریخی و سیاسی از قرن ۱۲ میلادی رخ داده است که منجر شده به رنسانس و ابتدا در قالب فلسفه سیاسی موجب تحولات اجتماعی و سیاسی شده است و بعداً در قالب انقلاب صنعتی نمود پیدا کرد و زندگی بشر وارد فاز جدیدی شد. بعد از جنگ جهانی دوم، یکباره مشخص شد که فاصلهای بین گروه زیادی از کشورها با گروه اقلی از کشورها وجود دارد که اسمشان را توسعهیافته گذاشتیم. در آنجا این سؤال مطرح بود که چه نهادی مسئول پر کردن این خلأ و فاصله تاریخی است؟ در کشورهای جهان سوم دولتها این مأموریت را به عهده گرفتند.
رئیس مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی به شرایط خاص اقتصاد ایران نیز اشاره کرد و افزود: ما آلان با مجموعهای از چالشهای بزرگ روبهرو هستیم که حتماً نیاز به تصمیمات هماهنگ در حوزههای مختلف داریم تا ظرف مدتی که نسبتاً طولانی هم خواهد بود، ما را به نقطهای برساند که احساس کنیم میتواند تعادلهای بلندمدت را در کشور برقرار کنیم. تعادل در نظام منابع و مصارف دولت، تعادل در نظام منابع و مصارف تأمین اجتماعی، تعادل در حوزهٔ منابع آب، محیطزیست، حتی حوزههایی مثل تجارت بینالملل، بنیه تولیدی در کشور، صنعتی شدن کشور. اینکه فرضمان بر این باشد که فقط با سازوکار بازار از نقطه فعلی میتوانیم به تعادلهای جدید و مطلوب برسیم، به نظر نمیرسد که حتی اقتصاددانان لیبرال هم همچو ادعایی داشته باشند. ازاینجهت است که نیاز به انواع برنامهریزیها هم در سطح ملی و هم منطقهای و هم برنامهریزیهای کلان و هم سطح خرد داریم.
قاسمی به مشکلاتی که در نگاه به برنامه ریزی در ایران وجود دارد نیز پرداخت و بیان کرد: واقعیت این است که عملاً برنامهریزی در ایران تبدیلشده به یک آیین. یک کار اداری است. ظاهراً کسی به دنبال محتوا و کیفیت آن نیست. فرایندی است که باید انجام شود. در مرحله تدوین سیاستهای کلی که مشورتهای چندانی با جامعه صورت نمیگیرد. تأکید میکنم با جامعه. در مرحله تدوین برنامه هم عملاً به یک کار اداری تبدیل میشود.
وی افزود: اگر برنامه هفتم بخواهد تحولآفرینی کند، نوع نگاه به مسائل و مشکلات کشور باید متفاوت باشد. برنامه هفتم در یک برهه زمانی تاریخی به لحاظ بینالملل دارد تهیه میشود که تحولاتی در کلانروندهای بینالمللی میبینیم. مثل انتقال قدرت اقتصادی به آسیا، مثل بحث مهم شدن مسیرهای تأمین کالا و مواد اولیه، مثل مهم شدن موضوع انرژی و بهویژه انرژیهای نسبتاً کم آلایندهتر مثل گاز. تحولات تکنولوژیک شگرفی در پیش است مثل اهمیت یافتن کاربرد هوش مصنوعی در حوزههای مختلف.
انتهای پیام