خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب- الناز رحمت نژاد: مصطفی چمران بورس شاگرد اولی دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در مقطع کارشناسی ارشد الکترونیک در دانشگاه تگزاس اِی اَند اِم و دکتری رشته فیزیک پلاسما و الکترونیک در دانشگاه برکلی تحصیل کرد.
چمران در شورای مرکزی جبهه ملی به عنوان عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی شروع به فعالیت کرد. راهاندازی اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک، کاخ سفید در واشینگتن، سفارت ایران در شهر واشینگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو، نیویورک، سانفرانسیسکو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسی اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاش و فعالیتهای مصطفی چمران بود.
۳۱ خرداد سالروز شهادت شهید چمران بهانه خوبی برای بازخوانی زندگی، کارنامه و کتابشناسی اینشهید است.
شاگرد ممتاز
حسن چمران ساوه ای پدر مصطفی چمران از روستای چمران ساوه به تهران مهاجرت کرد و مصطفی در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در خیابان پانزده خرداد تهران، بازار آهنگرها، محله سرپولک به دنیا آمد.
مصطفی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه انتصاریه نزدیک پامنار گذراند و دوران متوسطه را در دارالفنون و البرز طی کرد. سال ۱۳۳۲ با رتبه ۱۵ در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در تمام دوران تحصیل جزو شاگردان ممتاز بود. سپس با دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه تگزاس ای اند ام آمریکا رفت و درجه کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی برق کسب نمود. سپس برای اخذ درجه دکتری در رشته پلاسما فیزیک به دانشگاه برکلی ایالت کالیفرنیا رفت و در آنجا نیز درخشید به گونهای که پایاننامه او مرجع ۲ مقاله علمی در زمینه پلاسما فیزیک شد. وی در دهه ۶۰ میلادی در آزمایشگاههای بل و همچنین آزمایشگاه پیشرانه جت ناسا استخدام شد.
ازدواج
مصطفی چمران دو بار ازدواج کرد. بار اول در سال ۱۳۴۰ با یک زن مسلمان آمریکایی به نام تامسن هیمن که نام خود را پس از ازدواج به پروانه تغییر داد و ثمره این ازدواج، یک دختر به نام روشن و سه پسر به نامهای رحیم، علی و جمال بود؛ جمال در کودکی در استخر خانه پدر همسر چمران غرق شد. نوشتههای ابو جمال در سوگ فرزند، نمونهای نادر از نثر حزین چمران است.
نمونهای از نوشتههای چمران در باب فرزند خود:
«ای فرزندم! در این دنیا نتوانستم به تو کمکی کنم…
اما آنجا در آسمانها، لحظهای از تو جدا نخواهم شد…
و دیگر قدرتی نیست که همبستگی ما را از هم بگسلد…
بُنَیَّ …!
مَعَک، مَعَک، لا أفارقک …!
فرزندم با تو خواهم بود. از تو جدا نمیشوم!»
سه فرزند دیگر هر کدام در شهری در کناره غربی آمریکا زندگی میکنند. همسر آمریکایی وی پس از مهاجرت به لبنان و مدتی زندگی کردن در آنجا، به دلیل شرایط سخت و محرومیت شدید، تصمیم به بازگشت به آمریکا گرفت و از همسر خود جدا شد و در سال ۲۰۰۹ در آمریکا درگذشت.
در ادامه حضور مصطفی چمران در لبنان نقاشی شمع او، آغاز آشنایی او با غاده جابر شد که در نهایت به ازدواج او با همسر لبنانیاش انجامید. واسطه این آشنایی و ازدواج، شخص موسی صدر و یک روحانی ایرانی به نام سید غروی بودهاست.
قطع بورس تحصیلی شاگرد ممتازی
مصطفی چمران از سن پانزده سالگی در جلسههای تفسیر قرآن سید محمود علایی طالقانی حاضر میشد؛ وی همچنین در درسهای فلسفه و منطق مرتضی مطهری و در دیگر جلسات نیز حضور پیدا میکرد. از نخستین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.
در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تا ملی شدن صنعت نفت شرکت فعال داشت. وی در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در حمله گارد به دانشکده فنی دانشگاه تهران جزو معترضان به حضور نیکسون، معاون رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، بود.
چمران از مسئولان نهضت مقاومت ملی و عضو جبهه ملی ایران در دانشگاه تهران بهشمار میآمد. او پس از حضور در آمریکا به همراه تنی چند از همفکرانش شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور را تأسیس کرد. وی با همکاری ابراهیم یزدی برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایهریزی کرد و از مؤسسین انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا بود. به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع شد و از آن پس تا پایان دوره دکتری در دانشگاه برکلی به عنوان پژوهشیار ای آی مشغول به کار شد.
حضور در مصر
چمران پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد توسط خسرو قشقایی به همراه ابراهیم یزدی، رهسپار مصر شد و به تأسیس اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه پرداخت.
او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شد.
در مصر با مشاهده جریان ناسیونالیسم عربی به جمال عبدالناصر اعتراض کرد و جمال ضمن پذیرش این اعتراض گفت که جریان ناسیونالیسم عربی آن قدر قوی است که نمیتوان بهراحتی با آن مقابله کرد و به دنبال آن به چمران و یارانش اجازه داد که در آن کشور نظرات خود را بیان کنند.
عادل عون معروف به ابو یاسر که از مبارزین قدیمی لبنان میباشد و از جمله دوستان مصطفی چمران در مصر و همچنین همرزم وی در لبنان بودهاست، اینگونه بیان میکند که: دربارهٔ دلیل ترک آمریکا و آمدن چمران به مصر از او سوال کردم، که او سبب این کار را قصد نداشتن شرکت در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا دانست و با هدف مساعدت به برادران مسلمان در این دوره نظامی حضور پیدا کردهاست.
عادل در ادامه اظهار میدارد: اینطور به نظر میرسد که چمران جزو پنج متفکر مسلمانی بودهاست که در طرح گسترش و پیشرفت سلاحهای آمریکایی میبایست حضور پیدا مینمود. چمران همچنین اشاره داشت به اینکه بنده از آتش فرار کردهام، و گویا وی برای مدت دو سال از مرکز علمی که در آن بود مرخصی گرفته بود که بتواند به گروههای مبارز ملحق شود.
به سوی لبنان
سال ۱۳۵۰ امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر میدهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی مینماید. پس از تماس موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول او قرار گرفته و وی دوباره همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار میگردد.
چمران در لبنان، در کنار موسی صدر، به فعالیتهای فرهنگی و چریکی میپردازد. او به مدت هشت سال مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده میگیرد. محمد نصرالله عضو هیئت رئیسه جنبش اَمل آن زمان و رهبر کنونی حزب الله که در سن ۱۸ سالگی حکم فرماندهی منطقه خود را در نبطیه از چمران دریافت کرده درباره حضور مصطفی چمران در لبنان میگوید: مصطفی چمران بر حسب خواست موسی صدر از مصر به لبنان آمد. همسر ایشان به همراه سه پسر و یک دختر نیز به لبنان آمدند. اما به دلیل عدم وجود مدرسه برای آنان، خانواده چمران نتوانست در لبنان زندگی کند. او از همسرش جدا شد و خانوادهاش را رها کرد تا با خانواده فقرا زندگی کند. خودش میگفت من خاک کفشهای فقرا هستم. چمران در دل شیعیان لبنان جاودان است. موسی صدر وصیت کرد که همواره حرف مصطفی چمران اجرا شود. چمران نیز عشق و ارادت زیادی به موسی صدر داشت و از یادداشتهایش این امر کاملاً هویداست.
تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بودهاست. چمران در لبنان به موسی صدر کمک کرد تا سازمان امل، به عنوان شاخه نظامی حرکهالمحرومین را پایهگذاری کند.
هنگامی که منطقه شیعهنشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زره پوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. در میان راه فالانژیستها زرهپوش را متوقف میکنند و میخواهند در آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکندچمران از سال ۱۹۷۱ که به جنوب لبنان میآید، کلاسهایی برای درسهای ایدئولوژیک اسلامی به سبک انجمنهای اسلامی دانشجویان به راه میاندازد. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمین مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که موسی صدر، مهدی شمس الدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک را بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان حرکت المحرومین در جنوب را تشکیل دادند. او در بیروت نیز نظیر این اقدام را انجام داد.
هنگامی که منطقه شیعهنشین نبعه توسط فالانژها محاصره شده بود، چمران در مأموریتی خطرناک، سوار بر زره پوشی از ارتش لبنان، خود را به داخل منطقه محاصره شده میرساند. در میان راه فالانژیستها زرهپوش را متوقف میکنند و میخواهند در آن را باز کنند که چمران از داخل دستگیره در را محکم میگیرد و آنها فکر میکنند در قفل است و وقتی از شیشه کوچک به داخل نگاه میکنند او خود را پنهان میکند. آنها نیز با تصور اینکه کسی داخل نیست منصرف میشوند. چمران پس از سه روز ماندن در نبعه تصمیم به مراجعت میگیرد.
برای بازگشت زرهپوشی نبود؛ لذا با ارمنیها تماس میگیرد؛ ارمنیها در قبال گرفتن پول، شیعیان را به بیروت میرساندند لیکن اکثریت آنها در میان راه به اسارت میافتادند و کشته میشدند. چمران با اتومبیل، همراه سه نفر ارمنی، وارد منطقه فالانژیستها میشود و در پست ایست و بازرسی فالانژها با استفاده از گذرنامه یک شخص فرانسوی که شباهتی به چمران داشته، شروع به صحبت به زبان فرانسه با مأمورین میکند و بدین ترتیب از محاصره آنها خارج میشود. او گزارشی از وضعیت وخیم شیعیان جنگ زده نبعه به موسی صدر میدهد. موسی صدر با دوستی در فرانسه تماس گرفته و تقاضای کمک مینماید؛ او نیز با سازمان پزشکان بدون مرز تماس برقرار میکند و اکیپی متشکل از چهار پزشک فرانسوی به همراه سه پرستار عازم نبعه میشوند. چمران دوباره همراه با اکیپ فرانسوی عازم نبعه میشود که در میان راه اتومبیل آنها را به رگبار میبندند و سوراخ سوراخ میکنند.
چمران نسبت به گروههای سیاسی لبنان شناخت زیادی داشت، وی آزردگی خاطر خویش را از باران تهمتهایی که گروههای مختلف سیاسی به او میزدند کتمان نمیکند. از جمله اتهامات که به چمران زده بودند، تسلیم نمودن اردوگاه بزرگ فلسطینی تل زعتر به کتائب (فالانژها) بودهاست.
چمران با رهبران فلسطینی و در رأس آنها، یاسر عرفات نیز تماس و همکاری نزدیک داشتهاست بهطوریکه یاسر عرفات و ابوجهاد میآمدند و از او مشورت میگرفتند. با بروز درگیریها، موسی صدر جوانان امل را به تل زعتر فرستاد. مناقشه اصلی دربارهٔ نقش چمران در ماجرای تل زعتر اینجا اتفاق میاُفتد. برخی اعتقاد دارند که این نیروهای امل بودند که تل زعتر را به فالانژها واگذار کردند و با عدم حمایت از فلسطینیان حاضر در آن منطقه باعث شدند فالانژها به داخل اردوگاه رفته ساکنین را قتلعام کنند اما حامیان موسی صدر معتقدند اداره تل زعتر از همان ابتدا بر عهده خود فلسطینیان بوده و حتی فلسطینیهای حاضر در اردوگاه به مناطق مرفه این اردوگاه میآیند و از حملات بیامان فالانژها در امان میمانند.
در بحبوحه پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، چمران در نظر داشت که پانصد رزمنده از سازمان امل را تجهیز نموده و خود را به وسط معرکه نبرد در ایران برساند. دولت سوریه نیز دادن امکانات و هواپیما برای انتقال رزمندگان را تقبل نموده بود تا در هر جا که سازمان امل میخواهد رزمندگانش را پیاده کند. اما نبرد در تهران ۲۴ ساعت بیشتر طول نکشید و طرح به مرحله اجرا در نیامد.
با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، در سی ام بهمن همین سال چمران همراه با یک گروه ۹۲ نفره از لبنان به ایران آمد و با آنکه قصد ماندن در ایران را نداشت، به توصیه سید روحالله خمینی در وطنش ماندگار شد. در اوایل پیروزی انقلاب، به تربیت اولین گروه از پاسداران انقلاب اسلامی در سعدآباد پرداخت.
ناآرامیهای کردستان
در ناآرامیهای کردستان برای مقابله با احزاب کرد که با نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی میجنگیدند همراه با ولیالله فلاحی، به آن منطقه رفت. گردنه قلعهحصار، بین راه ارومیه و سرو، به دست احزاب کرد افتاده بود و نیروهای ژاندارمری و داوطلب محلی پس از دادن تلفات زیاد عقبنشینی کرده بودند؛ وی در اولین حرکت نظامی خود به همراه فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش، در حالی که آر پی جی به دست گرفته بود و پیشاپیش نیروهای نظامی حرکت میکرد و راه را برای عبور تانکها باز مینمود گردنه مزبور را پاکسازی کرد.
در ناآرامیهای مریوان از طرف دولت موقت به مأموریت رفت و مدت ده روز در آنجا ماند. چمران که سخنگو و نماینده جناح تندرو شورای انقلاب و دولت موقت بود توانست با موافقت خمینی ارتش و سپاه پاسداران را به کارزار کردستان بکشاند. در درگیریهای کردستان، گروهی از تکاوران ارتش او را همراهی میکردند. آنها از تاکتیک ویژهای سود میجستند و به جای آنکه با پیش قراولان احزاب کرد مواجه شوند، با هلیکوپتر در قلب پایگاههای آنان فرود میآمدند. در نبرد پاوه، با پخش پیام روحالله خمینی از رسانهها که ارتش و پاسداران را به پاوه فراخوانده بود، فرمانده گروهان پیاده مکانیزه در تیپ ۲ لشکر ۸۱ کرمانشاه ارتش، سرگرد خسرو درخشنده بر شهر تسلط پیدا کرد.
بنیان ستاد جنگهای نامنظم در خوزستان
با آغاز جنگ ایران و عراق به جبهه جنگ عزیمت نمود و ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، بهطوریکه آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
پس از یأس عراقیها از تسخیر اهواز، ارتش این کشور برای دومین بار به سوسنگرد حمله کرد و سه روز تانکهای عراقی شهر را در محاصره گرفتند؛ روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.
چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان ایرانی در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و سید علی خامنه ای، ارتش را آماده ساخت که برای نخستین بار دست به یک حمله خطرناک و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد تا با نظمی نو و شیوهای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش ببرند.
چمران در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود، به هدف منحرف کردن دشمن از آسیب رسانی به رزمندگان همراهش، به همراه دو تن از همراهانش به درگیری با چند تانک و نفربر پرداخت که ماحصل آن فرار نیروهای عراقی از صحنه نبرد بود. در حالی که او تنها از ناحیه ران مجروح گردید و نیروهای او توانستند خود را به سوسنگرد برسانند؛ او با کامیون هیفائی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد؛ اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و پس از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت.
وزارت دفاع و مجلس
چمران پس از حوادث کردستان به تهران احضار شد و از سوی امام خمینی (ره) به سمت وزارت دفاع منصوب شد. او در سمت وزیر دفاع بیش از ۱۲ هزار نفر را از ارتش پاکسازی کرد. وی پس از استعفای دولت موقت، به کار خود در وزارت دفاع ادامه داد. در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ چمران از سوی امام راحل به سمت مشاور شورای عالی دفاع ملی منصوب شد.
دکتر چمران در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از تهران به نمایندگی انتخاب شد.
شهادت چمران
مصطفی چمران در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای ایرج رستمی به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد؛ کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید و در همان تاریخ به شهادت رسید. مزارش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا قرار دارد.
چمران در نگاه رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب درباره شهید چمران فرمودهاند او یک دانشمند، فرد برجسته، بسیار خوش استعداد و عکاس درجه یک بود برای چمران مقام، دنیا، و جلوههای ارزش نداشت. عرفان نظری نخوانده بود. دل باصفایی داشت. شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود اما دلش، دل خدا جو بود.
حضور برای او یک امر دائمی بود. باانصاف، بی رودربایستی، شجاع سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازک مزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود. من خودم میدیدم دانشمند فیزیک پلاسما در درجه عالی تعلیم میداد که آر پی جی را اینطوری شلیک کنید. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است. تضاد بین ایمان و علم خنده آور است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل؛ آن عقل معنوی ایمانی با عشق هیچ منافاتی ندارد بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است.
مرحوم شهید چمران حقاً یک نمونه و مذهبی بود از آن چیزی که انسان دوست میدارد تربیت جوانان و دانشگاهیان ما به آن سمت حرکت بکند. بینش روشن، نگاه سیاسی کاملاً شفاف و فهم عرصه؛ که در این صحنه شلوغ چه خبر است؟ کی با کی طرف است.
* کتابشناسی شهید چمران
چمران مظلوم بود
کتاب «چمران مظلوم بود» سومین کتاب از مجموعه «یاران ناب» سرگذشتنامه و خاطراتی از «شهید دکتر چمران» از زبان دوستان و همرزمان وی است. مطالب کتاب به طور مختصر و موجز، رویدادهای مهم زندگی این شهید را از زمان آغاز تحصیل در آمریکا تا روز شهادت وی به تصویر میکشد. این رویدادها از زبان نزدیکان، دوستان، همسر و همرزمان این شهید بازگو شدهاند و مبارزات این شخصیت، دیدارهایش با علما و بزرگان و شخصیتهای سیاسی وقت، فعّالیتهای او در جنگ و حضورش در عملیاتهای گوناگون جنگی و رخدادهای زندگی خانوادگی او را دربردارد. قابل ذکر است، کتاب با تصاویری از این شهید و سالشمار رویدادهای زندگیاش مستند شده است.
کتاب «چمران مظلوم بود» نوشته علی اکبری در ۱۰۴ صفحه، به بهای ۶ هزار تومان از سوی انتشارات یازهرا (س) به بازار کتاب عرضه شده است.
خدا بود و دیگر هیچ نبود
کتاب “خدا بود و دیگر هیچ نبود” در واقع مجموعه تاریخ دار از دست نگاشتههای شهید مصطفی چمران، بدون در نظر گرفتن موضوعی خاص است که فقط بر طبق زمان نگارش آنها دسته بندی شده است. آنچه در این نوشتهها نمایان است حرکت شهید چمران در طول زندگی خویش (آمریکا، لبنان و ایران) در مسیر الهی و نشان دهنده حالات عرفانی و عاشقانه اوست.
این کتاب با مقدمه گردآورنده یعنی مهدی چمران آغاز میشود که در آن خلاصهای از زندگانی شهید مصطفی چمران گنجانده شده است. در قسمتهای بعد یادداشتهای آمریکا، یعنی یادداشتهایی که در زمان تحصیل در آمریکا داشته است، دیده میشود.
اولین نوشته این قسمت در اوایل تابستان ۱۹۵۹ نگاشته شده است که در آن تصمیم شهید بر پرهیز از گناه و تسلیم در برابر خدا مشاهده میشود. در قسمتهای بعدی یادداشتهای لبنان درج شده است که بخش اعظم این کتاب را در بر دارد و در انتهای آنها یادداشتهای ایران گرد آمده است. در این قسمت تاریخها به صورت هجری شمسی است و تاریخ قسمتهای گذشته همگی مطابق با تاریخ میلادی بوده است.
دو دست نوشته نیز به خط خود شهید در انتهای کتاب وجود دارد که اولین دست نوشته با عبارت “خدا بود و دیگر هیچ نبود” آغاز میشود و گردآورنده بر اساس این دست نوشته نام کتاب را انتخاب کرده است و پس از این دو دست نوشته عکسهایی از شهید چمران در حالات نماز، رزم و تحصیل وجود دارد.
نوشتههای آن شهید بزرگوار بسیار پر شور است و او گاه خداوند را و گاه امام حسین (ع) و ائمه اطهار را و گاه نفس خویش را مخاطب قرار میدهد که همگی حکایت از دل پر درد و روح مشتاق او دارد.
در قسمتی از این کتاب آمده است: چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شب معراج من به آسمانها.
از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه آسای عشق را میدانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من، روح شده بود و روح من آتشفشان کرده بود. میخواست، همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان پرواز کند… آن گاه آتش عشق به کمک آمده بود و جسم خاکیم را سوزانده بود و از من فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمانها اوج می گرفت…
انسان و خدا
یکی از ماندگارترین آثاری که از سردار پر افتخار اسلام، عارف عاشق، مجاهد مخلص و معلم متعهد شهید دکتر مصطفی چمران بجای مانده یک دوره سخنرانی علمی و عرفانی در کانون توحید در ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۵ میباشد، که چهار سخنرانی آن در این کتاب، پس از حک و اصلاحی که لازمه تبدیل گفتار به نوشتار است تنظیم و ارائه میگردد.
تربیت در تراز شهید چمران
کتاب «تربیت در تراز شهید چمران» اثری به قلم علی عباس شوازی است که در آن به جنبههای مختلفی از این شخصیت از نظر اخلاق اسلامی، معرفت دینی و ولایت پذیری، جهاد علمی، مسئولیت پذیری و مدیریت و فرماندهی جهادی پرداخته است.
این کتاب در ۱۳۶ صفحه توسط نشر مگستان منتشر شده است و در نگارش این کتاب اساتید دانشکده عقیدتی سیاسی دانشگاه علوم انتظامی امین نقش داشتهاند. در کتاب میز گرد همایش ملی «تربیت در تراز شهید چمران (ره)» پوشش داده شده است و نظرات افراد در این همایش در میزگردهای مختلف عرضه شده است.
این کتاب به شکل خلاصهتر توسط همین ناشر در ۸۸ صفحه هم منتشر شده است که لازم به تذکر است سال چاپ هر دو اثر مربوط به سال ۱۳۹۶ است.
چمران و همرزمان
کتاب «شهید چمران و همرزمان» توسط ابراهیم مرآتی در انتشارات ایران سبز منتشر شدها ست. این کتاب در ۱۳۶ صفحه شامل بخشهای مختلفی است در بخش ابتدایی کتاب معرفی شخصیت مصطفی چمران به نقل از مهدی چمران صورت گرفته است. در ادامه فعالیتهای شهید چمران در انقلاب اسلامی و لبنان و مناطق غرب کشور و کردستان مطرح شده است. در بخشهای میانی کتاب هم خاطرات افرادی مختلفی که تجربه هم رزمی با مصطفی چمران را داشتهاند به رشته تحریر درآمده است.
انسانی با تفکر جهادی
کتاب «معرفی شخصیت شهید چمران: انسانی با تفکر جهادی» اثری به دو زبان فارسی و انگلیسی است که توسط نشر سفیران امین در ۴۶ صفحه منتشر شده است. در آماده سازی این کتاب مسعود پورفر، مهدی مسکنی و امیر حسین جوزی نقش داشتهاند.
کتاب مصور به شکل مصور است که در آن به شخصیت شهید چمران پرداخته شده است. در هر یک از کتابهای این مجموعه به معرفی شخصیتهای بزرگی که حرکتهای جهادی بینظیری را در زندگی داشتهاند، پرداخته شده است. اهتمام و سعی نگارنده در این کتاب این بوده که به بیان گوشهای از اقدامات و فعالیتهای شهید مصطفی چمران در عرصههای علم و خدمترسانی بپردازد، چراکه ایشان سالهای زیادی از عمر خود را به تعلیم و تعلم تفکر جهادی با اعتقاد به تغییر جامعه با تربیت مؤمنین جهادی پرداخت.
زمزم عشق
کتاب «زمزم عشق» شامل شرح مفاهیم عرفانی در نیایشهای شهید چمران است. این کتاب به قلم اسماعیل منصوری لاریجانی در انتشارات شرکت چاپ و نشر بین الملل آماده سازی شده است. این کتاب ۲۴۴ صفحهای در سال ۱۳۹۴ منتشر شد.