خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امیر جانباز خلبان حسین یزدانشناس روز ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ درگذشت و به یارانش شهیدش پیوست. او امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته ستاد و استاد خلبان نمونه و پیشکسوت هواپیمای شکاری اف پنج بود که سال ۱۳۲۴ در تهران متولد و سال ۱۳۴۶ وارد نیروی هوایی شد. یزدانشناس جزو خلبانانی است که برای آموزش به پاکستان اعزام شدند.
اینخلبان با وجود اینکه در مقطع شروع جنگ، معاون عملیات پایگاه چهارم شکاری دزفول بود، اقدام به انجام پروازهای جنگی میکرد و نشان تاپگان گرفت. یزدانشناس آبانماه سال ۱۳۵۹ در یکپرواز جنگی ناچار به خروج اضطراری از هواپیما شد و بههمیندلیل ستون فقرات و نخاعش آسیب جدی دید. بههمیندلیل از طرف نیروی هوایی برای درمان به انگلستان اعزام شد. پس از انجام عمل جراحی و درمان، به یزدانشناس گفته شد باید از رده پروازی خارج شود و حتی از رانندگی با خودرو اجتناب کند چون نخاعش بسیار آسیبپذیر شده است.
یزدانشناس پس از بازگشت از انگلستان وارد رده ستادی شد و در نهایت سال ۱۳۶۹ بازنشسته شد.
پیکر اینامیر خلبان سهشنبه ۳۰ خرداد با حضور همرزمانش در آرامستان بقیع لواسان به خاک سپرده شد.
سعید بحیرایی پژوهشگر تاریخ نیروی هوایی در مقالهای که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته، به معرفی اینخلبان و کارنامهاش پرداخته است.
مشروح متن اینمقاله را در ادامه میخوانیم؛
در تاریخ نبردهای هوایی در طول هشت سال جنگ تحمیلی خلبانان شجاع و دلاور مرد نیروی هوایی ارتش با جانفشانی و از خود گذشتگی تمام سد راه دشمن بعثی شدند و با خلق حماسه های ماندگاری همچون انهدام سکوهای نفتی البکر و الامیه و انهدام پل شناور روی رودخانه اروند در قالب عملیات های غرور آفرین مروارید و بیت المقدس ضربات مهلکی بر پیکره ارتش عراق وارد کردند و با نثار خون خویش راه را بر دشمن بعثی سد کردند و زمینه ساز آزادسازی خرمشهر همیشه قهرمان در عملیات بیت المقدس و زمینگیر کردن نیروی دریایی ارتش عراق در عملیات مروارید شدند.
خلبانان گمنام و شجاع نیروی هوایی همچون محمود اسکندری و اکبر زمانی و دیگر قهرمانانی که کمتر نامی از آنان در تاریخ هشت ساله جنگ تحمیلی بر زبان آورده میشود. مردان بی ادعایی که بی شک اگر از جان گذشتگی هایشان نبود و به یاری همرزمانشان در نیروهای زمینی و دریایی نمی پرداختند قطعا جنگ سرنوشت دیگری پیدا میکرد. در میان خلبانان دلاورمرد هواپیمای شکاری اف پنج نام یک خلبان همواره بر لبان دیگر خلبانان این هواپیما جاریست و ذکر دلاوریهایش در پایگاه چهارم شکاری دزفول همواره بر سر زبانهاست و از نامش به نیکی و احترام یاد میشود.
نگارنده این مقاله این افتخار را داشت که با معرفی امیر سرتیپ دوم خلبان بازنشسته ستاد جناب محمود ضرابی دبیر کانون خلبانان ایران به حضور مرحوم یزدان شناس معرفی گردد.
در تابستان سال نود و شش خورشیدی با هماهنگی های به عمل آمده به منزل تیمسار یزدان شناس رفتم و این سعادت نصیبم گردید که بتوانم بخشی از خاطرات ارزنده این خلبان شجاع و دلاور نیروی هوایی را به ثبت برسانم که امیدوارم در تاریخ نیروی هوایی ارتش به ثبت برسد و آیندگان بتوانند از این خاطرات به نحو احسن استفاده کنند.
مرحوم یزدان شناس انسانی خودساخته و وارسته بود و عاری از هر گونه غرور و تکبربا صلابت هر چه تمام از عملکرد نیروهای تحت امرش دفاع میکرد و نقاط قوت و ضعف نیرو را در آن مقطع زمانی به درستی و با دیدی موشکافانه مورد نقد و بررسی قرار میداد.
در این نوشتار برآنیم تا به گوشه ای از خدمات ارزنده و شایان ذکر پرسنل نیروی هوایی ارتش مخصوصا دلاوران پایگاه چهارم شکاری دزفول بپردازیم که مرحوم حسین یزدان بی شک یکی از تاثیرگذارترین این دلاوران است.
حسین یزدان شناس در هجدهم خرداد ماه سال هزار و سیصد و بیست و چهار خورشیدی در یکی از محلات قدیمی شهر تهران پای به عرصه وجود نهاد و پس از طی دوران کودکی و نوجوانی و گذراندن بخشی از دوران تحصیل در سال هزار و سیصد و چهل و چهار خورشیدی وارد دبیرستان نظام گردید و پس از طی دوران آموزش وارد نیروی هوایی ارتش گردید و با گذراندن دوره های مربوطه جهت آموزش حرفه خلبانی به همراه یک گروه از خلبانان به پایگاه هوایی رسالپور در شهر کراچی کشور پاکستان اعزام گردید.
پس از گذراندن دوره های آموزشی در کشور پاکستان و اخذ نمرات لازم جهت ادامه آموزش ها به کشور آمریکا اعزام میگردد.
پس از آن و با بازگشت به ایران جهت آموزش پرواز با هواپیمای اف هشتاد و شش به گردان چهل و یک شکاری در پایگاه چهارم شکاری دزفول منتقل و بعد از آن به گردان چهل و دو شکاری جهت آموزش پرواز با هواپیمای اف پنج اعزام میگردد.
حسین یزدانشناس طبق گفته های همرزمانش در این دو گردان همچون امیر سرتیپ خلبان شهرام رستمی ریاست اسبق ستاد مشترک ارتش همواره جزو خلبانان برتر و ورزیده گردان محسوب میشد و همیشه مورد تشویق فرماندهان قرار میگرفت.
ایشان پس از طی دوره های مربوطه تا قبل از وقوع انقلاب و حتی در مقطع وقوع انقلاب جهت طی دوره های آموزشی پیشرفته چندین مرتبه به کشور آمریکا اعزام می گردند و پس از بازگشت به کشور مجددا در پایگاه دزفول به انجام وظیفه می پردازند.
در سال های اولیه و مقاطع حساس جنگ ایشان در سمت معاونت عملیات پایگاه چهارم شکاری با از جان گذشتگی و دلاوری تمام منشا خدمات ارزنده ای در این پایگاه و در نیروی هوایی ارتش گردیدند که هرگز از یاد و خاطر همرزمانش در این پایگاه نخواهد رفت.
حسین یزدان شناس انسان خود ساخته ای بود و در خاطراتش برایم تعریف میکرد که همزمان با درس خواندن در دبیرستان نظام باید کار هم میکردم چون درآمد پدرم کفاف گذران زندگی خانواده ام را نمیداد و باید برای کمک به خواهرانم کار میکردم.
در این بخش از یادداشت به بیان خاطراتی از همرزمان ایشان در طول دوران خدمتش در نیروی هوایی میپردازیم.
مرحوم یزدان شناس نفر پنجم ایستاده از راست
یزدانشناس در نگاه سرتیپ دوم خلبان بازنشسته ستاد عطاالله محبی
مرحوم یزدان شناس در نگاه من پیش از یک خلبان در وهله اول یک اسطوره مردانگی و جوانمردی و اخلاق بود سپس یک استاد خلبان و اسطوره پروازی به خاطر دارم در زمان حضورم در پایگاه شکاری دزفول آموزش هایی را میگذراندیم تحت عنوان ACT یا همان آموزش درگیری تاکتیکی هوایی این دوره آموزشی به صورت هوایی و زمینی برگزار میشد یعنی کلاس آموزشی روی زمین بود که مدت زمان برگزاری آن در حدود سی ساعت بود و آموزش درگیری های هوایی در آسمان به همراه یک استاد انجام میشد.
به این ترتیب که در قالب یک دسته سه فروندی در آسمان به پرواز در می آمدیم که استادمان در یک هواپیما بود و دو نفر دانشجو هم هر یک در یک هواپیما روزی در یکی از کلاس های زمینی که اغلب استادان آمریکایی آموزش را به عهده داشتند یکی از استادان به نام کاپیتان منچ که در سوابقش شرکت در جنگ ویتنام هم ثبت شده بود و افسر پر ادعایی به شمار میرفت در پایان کلاس جملاتی در وصف سروان یزدان شناس بیان کرد به این ترتیب :
سروان یزدان شناس مغز متفکری ست در دوره ACT تا می توانید از ایشان استفاده کنید.
یعنی علیرغم اینکه کاپیتان منچ خودش استاد ما بود اما میگفت از تجربیات سروان یزدان شناس استفاده کنید و این یعنی به رخ کشیدن توانایی و دانش بالای ایرانی ها در آموزش و حرفه پرواز خاطره دیگری هم که از ایشان دارم مربوط است به دوره های آموزشی تاکتیکی هوایی تحت عنوان D ACT یعنی درگیری هوایی تاکتیکی بین دو جنگنده مختلف این دوره ها بین هواپیماهای اف چهارده و اف پنج یا اف چهار انجام میگرفت
به این ترتیب که معمولا هر سال دو مرتبه در پایگاههای هوایی شیراز و اصفهان در گیری هوایی تاکتیکی بین هواپیمای اف چهارده که استادان آمریکایی آن را به پرواز در می آوردند و هواپیماهای اف چهار یا اف پنج که توسط خلبانان ایرانی به پرواز در می آمد صورت میگرفت.
خلبانان هواپیمای اف پنج که به طور معمول برای این دوره انتخاب و اعزام می شدند
مرحوم حسین یزدان شناس و جناب یدالله جواد پور و مرحوم اسماعیل ناصحی پور و جناب قاسم موگویی بودند و برتری هوایی و پیروزی در اجرای این دوره ها معمولا با خلبانان ایرانی بود که آن هم نشان از تبحر بالا و مهارت پروازی این استادان برجسته بود در مقابل خلبانان آمریکایی.
مرحوم یزدان شناس در نگاه من در وهله اول نماد مردانگی رشادت جوانمردی، پایداری و مقاومت بود و در وهله دوم یک استاد بی بدیل پرواز و یک خلبان شجاع و دلاور که هیچ گاه از خاطرم نخواهد رفت و هر زمان یاد ایشان در خاطرم زنده میگردد این ابیات از نظرم میگذرد که :
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
مردان بزرگی همچون حسین یزدان شناس مصداق بارز این شعر هستند و به راحتی در تاریخ تکرار نخواهند شد.
یاد و خاطره استاد عزیزم مرحوم حسین یزدان شناس و دلاوریهایش در جنگ تحمیلی هیچ گاه از خاطرم نخواهد رفت علو درجات را در پیشگاه خداوند برایش آرزو میکنم.
یزدانشناس در نگاه سرتیپ دوم خلبان بازنشسته ستاد کاظم عباس نژادی
حسین یزدان شناس دوست و همکار و همرزم من در سال های جنگ تحمیلی بود که خبر درگذشتش برایم بسیار ناراحت کننده بود.
به خاطر دارم روز چهارم یا پنجم مهر ۵۹ در CP به من گفت: پنج نفر خلبان را انتخاب کن بریم یه جایی در العماره را بزنیم. گفتم اول خودت. گفت: برو بریم. چهار تای دیگه چه کسانی هستن؟ گفتم: ستوان یکم محمود جدیدی، سروان احمد کتاب، سرگرد فتحعلی غلامرضایی و ستوانیکم جواد پویانفر. بریف کردم. شماره ها را آوردند. یکیش ۷۰۱۳ بود. ۷۰۴۵ رو برداشتم واسه خودم. ۷۰۱۳ رو دادم به ستوان فلایت جواد پویانفر.
پویانفر گفت: جناب سرگرد من ۷۰۱۳ رو نمیخوام نحسه! شماره خودمو دادم بهش تا دلش قرص باشه و ۷۰۱۳ رو خودم برداشتم. در مینیبوس که به سمت هواپیماها میرفتیم به او گفتم: جواد چرا لباس شخصی زیر لباس پروازت پوشیدی؟ گفت محض احتیاط.. اگر زدنم بتونم فرار کنم! گفتم: زدنت درش نیاری ها وگرنه جاسوس قلمداد میشی و اعدامت میکنن!
پیش از رسیدن به هدف دو فروند سمت راستم که در Taċ spread بودن رفتن تو دسته پرندهها جفت موتورهای جواد پویانفر رفت و پرید بیرون و اسیر شد. چند روز بعد غلامرضایی هم در یک ماموریت دیگه زدنش و جان باخت. چندی بعد احمد کتاب هم اسیر شد.
۲۵ روز بعد یزدانشناس را هم زدند. لنگان لنگان خودش را رساند به فاینال ۳۲ راست. و پرید بیرون. گردنش بهشدت آسیب دید و این آخرین پرواز شکاری او بود.
یزدانشناس یلی بود برای خودش. پروازش حرف نداشت قرص و محکم می پرید. واقعاً خیلی قرص بود. اولین سولوی اف پنج E او چیسم کرد. گفتم بریف کن بریم. گفت بریف نمیخواد. تو روشن کن برو... هر کاری میخوای بکن کاری به کار من نداشته باش! با فریدون ذوالفقاری خیلی دوست بود، فریدون قبل از ما رفت آمریکا و حسین یزدانشناس با شهرام رستمی و چند نفر دیگر رفتند پاکستان.
یادش گرامی و جاودانه خواهد بود!
گردان F86 پایگاه شکاری دزفول؛ مرحوم حسین یزدان شناس نفر سوم از سمت راست در کنار سرگرد ایمانیان
***
در ساعات پایانی تنظیم این یادنامه به لطف یکی از خلبانان پیشکسوت نیروی هوایی ارتباط کوتاهی برقرار شد با سرهنگ خلبان بازنشسته جناب آقای رضا تابش فر فرمانده پایگاه چهارم شکاری دزفول در سال اول جنگ تحمیلی که مرحوم یزدان شناس در خاطراتشان همواره از ایشان به نیکی یاد میکردند و ایشان ضمن ابراز تاسف از بابت درگذشت مرحوم حسین یزدان شناس خاطرات کوتاهی از این خلبان دلاور نیروی هوایی را برایم بیان کرد.
حسین یزدان شناس خلبان کم گو و گزیده گوی نیروی هوایی از میان ما پر کشید و آسمانی شد و خبر درگذشتش سخت مرا متاثر کرد زمانیکه اینجانب در سمت فرماندهی پایگاه چهارم شکاری مشغول انجام وظیفه بودم جناب حسین یزدان شناس مسئولیت معاونت عملیات پایگاه را بر عهده داشتند.
ایشان در این سمت و در طول جنگ قهرمانانه ایستاد و مقاومت کرد و روحیه و الگویی برای خلبانان جوانتر و حامی و پشتیبان واقعی اینجانب به عنوان فرمانده پایگاه بود و به راستی با درایت تمام معاونت عملیات پایگاه را اداره میکرد.اینجانب برای این خلبان دلاور نیروی هوایی علو درجات را از درگاه خداوند آرزو میکنم و امیدوارم خدمات ارزنده ایشان به نیروی هوایی فراموش نگردد و سرلوحه کار دست اندرکاران در ارایه خدمت به ارتش همیشه قهرمان ایران قرار بگیرد.
نیروی هوایی ارتش در طول هشت سال جنگ تحمیلی با برنامه ریزی های دقیق و از پیش تعیین شده و با بهره گیری از دانش و تجربه بالای پرسنل جان بر کف خود اعم از خلبانان و نیروهای فنی و پشتیبانی و سایر رده ها توانست ضربات مهلکی بر پیکره ارتش بعثی عراق وارد آورد
مهارت بالای خلبانان ایرانی در نبردهای هوایی زمینه ساز پیروزی نیروهای ایرانی در بسیاری از عملیات ها گردید و گواه این ادعا بخشی از خاطرات سپهبد عراقی راعد حمدانی است که در خاطراتش اذعان می کند
«نیروی هوایی با کفایت ایران بر نیروی هوایی عراق برتری داشت.»
بیان این جمله از زبان یک فرمانده عالیرتبه عراقی نشان از توان بالا و تبحر فراوان پرسنل نیروی هوایی ارتش ایران دارد.