به گزارش خبرنگار مهر، انجمن نجات، خانوادههای اعضای گرفتار در فرقه تروریستی منافقین امروز جمعه (۹ تیر ۱۴۰۲) با تجمع در مقابل سفارت ترکیه به عنوان دفتر حافظ منافع کشور آلبانی، مراتب قدردانی خود را نسبت به اقدام مسئولانه دستگاه قضایی و انتظامی آلبانی در کنترل مقر مجاهدین خلق در آن کشور را ابراز کرده و خواستههای خود از جمله آزادی عزیزانشان از بند سران گروهک تروریستی منافقین و نیز اجازه سفر به آلبانی برای دیدار با عزیزانشان را بعد از حدود چهل و چند سال مطرح کردند.
این تجمع با حضور بیش از چند صد نفر مقابل سفارت ترکیه در چهارراه استانبول برگزار شد.
شرکت کنندگان یک صدا فریاد میزدند آزادی اسیران حق مسلم ماست. همچنین پلاکاردهای مختلف با محوریت محاکمه مسئولان ارشد منافقین بود.
در حالی که همچنان صدها نفر دیگر از خانوادههای اسیران فرقه منافقین به این تجمع اضافه میشدند در دستان آنها عکس فرزندانشان و نیز پلاکاردهایی قرار داشت. بر روی پلاکاردهای تجمع کنندگان خو نوشته شده بود: خواست خانوادهها از دولت آلبانی تعطیلی اردوگاه ضد بشری منافقین، خانوادههای دردمند سپاسگزار اقدام قاطع دولت آلبانی علیه منافقین هستند، محاکمه رهبران و مسئولان ارشد منافقین در دادگاههای کیفری، برای دیدارتان به آلبانی میآییم، دولت آلبانی حامی خانوادههای دردمند، خاص خانوادهها پایان جدایی و اسارت ۴۰ ساله، نه به بردهداری نوین، خواست فوری خانوادهها نصب دوربین در اردوگاه اجباری منافقین، ما خواستار ملاقات با فرزندانمان هستیم، خواست فوری خانوادهها استقرار دائم پلیس در اردوگاه منافقین است، محاکمه مسئولان ارشد منافقین؛ خواسته بیش از ۲۰۰۰ خانواده و ۳۰۰۰ نفر از رهایی یافتگان، اقدام مسئولانه دولت آلبانی آغاز پایان حیات ننگین منافقین است، نه به فرقه ضد بشری منافقین، رجبی فرزندان ما سپر انسانی جنایتهای تو نیستند.
گفتنی است انجمن نجات، خانوادههای اعضای گرفتار در فرقه تروریستی رجوی در آلبانی، به شماره ثبت ۳۸۱۷۸ با پریایی این تجمع خواستار پایان اسارت فرزندان خانوادههایی هستند که چند دهه است اسیر فرقه منافقین شدند در حالی که از حال آنها خبر ندارند.
در این تجمع سخنران این مراسم که از سوی تجمع کنندگان سخنرانی کرد و با حمایت و تشویق خانوادهها همراه بود گفت: ما به پادگان اشرف در عراق میرفتیم تا فرزندانمان را ببینیم در حالیکه از داخل پادگان به ما حمله میکردند، ناسزا میگفتند و حتی برق به سیمهای خاردار متصل میکردند.
در این تجمع خود جوش مادری دیگر اظهار داشت: فرزندش با نام امیر ارسلان را از ترکیه به آلبانی ربودند و از حال او خبر ندارد. بچههای ما را دزدیدند و به اسارت بردند.
مادری دیگر در سخنانی همراه با بغض به خبرنگار مهر، گفت: مادری هستم که ۳۶ سال است پسرم را گم کردم. در واقع رجوی پسر مرا از زندانهای عراق ربود. او اسیر جنگی بود و در جنگ ایران و عراق برای دفاع از کشور شرکت کرده بود. مدتها از حال او خبر نداشتیم و حالا خوشحالم که حداقل میدانم بچهام در آلبانی است. از دولت و پلیس آلبانی میخواهیم که در ابتدا مواظب فرزندان ما باشند چون نگران هستیم سران منافقین آنها را بکشند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: ایران و اخیراً هم کشورهای اروپایی پشتیبان ما هستند. دولت به ما قول داده است که به صورت کامل از ما پشتیبانی کند تا شاهد به آغوش کشیدن فرزندانمان باشیم، ولی همچنان نگران هستیم تا در این آخریها جان آنها توسط سران فرقه گرفته شود و یا بلایی سر آنها آورده شود.
مادری دیگر که از کرج آمده بود به خبرنگار مهر، گفت: ۲۳ سال پیش فرزندم برای کار به ترکیه رفت از آنجا به اسم اعطای کار او را ربودند و به اردوگاه منافقین بردند. مدتها از او خبر نداشتیم تا اینکه آنهایی که به تازگی خود را از اسارت منافقین نجات دادند خبر جا و مکان و زنده بودنش را به ما دادند.
آقایی که از شهرستان نقده استان آذربایجان غربی آمده بود در گفتگویی به خبرنگار مهر، گفت: ۲ برادر و عموزادههایش توانستند خود را از اسارت این فرقه نجات دهند. حتی یک برادرم همراه با سی و چند نفر در اواخر جنگ از دست منافقین فرار کردند و به ایران آمدند. آنها در حال حاضر در سوئد و فنلاند هستند و دولت ایران با آنها کاری ندارد و هر گاه میخواهند ماهها به داخل ایران می آیند و میروند، اما یک برادر دیگرم به نام بهمن محمد نژاد ۴۲ سال است در اسارت این گروهک قرار دارد.
وی افزود: حتی به عراق هم رفتیم اما نتوانستیم او را ببینیم تا آنکه ۳ سال پیش از طریق یک خبرنگار آلبانی توانستم کاری کنم که در آن کشور تظاهراتی علیه این گروه برگزار شود و سران این فرقه برادرم را با یک متن از پیش نوشته شده و یک طرفه، جلوی دوربینها فرستادند و مجبورش کردند تا متنی در مقابلاند آن تظاهرکنندگان بخواند اما من آنجا نبودم تا پاسخ آنها را بدهم. من معتقدم که اعضای این گروهک اسیر هستند و اجازه خروج ندارند و در حالی که پدر و مادرمان فوت کردهاند و امیدوارم این آخر عمری برادرم را با آزادی شدنش به آغوش بکشم.