به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از فرانکفورتر آلگماینه، مارتین والسر یکی از چهرههای ادبیات معاصر آلمان در ۹۶ سالگی درگذشت.
به گفته صاحبنظران، نویسندگی زندگی والسر بود و هیچکس حق نداشت او را از آن باز دارد. پس از مرگ او در سنی بالا میتوان گفت او تا آخر بر اساس این اعتقاد عمل کرد. همین برکت وجود او به عنوان یک نویسنده و گاه آفت وجود او به عنوان یک انسان را رقم زده بود.
وی در طول چندین دهه حداقل هر سال یک کتاب منتشر کرد که آخرین آن «کتاب رویا – کارت پستالهایی از خواب» سال ۲۰۲۲ منتشر شد. وقتی عنوان جدیدی برای امسال اعلام نشد، جای نگرانی بود: زیرا نوشتن بود که او را زنده نگه میداشت. و کنجکاوی سرکش درباره عشق: «فقط میتوانم درباره عشق بنویسم. عشق انگیزه اصلی من است» که او سال ۲۰۱۵ بر آن تاکید کرده بود.
مجموعه ای مصور از متون مارتین والسر در مارس ۲۰۲۱، اندکی قبل از تولد ۹۴ سالگی او با عنوان «برگهای زبان» منتشر شد که نویسنده در این اثر شاعرانه به مرگ خود پرداخت و نوشت: من متفکر هستم و میخواهم تا آخرین عصر حیاتم زندگی کنم.
برای والسر، زندگی بیش از هر چیز به معنای نوشتن بود. او تا زمان مرگش به خود وفادار ماند و به عنوان یک رماننویس سختکوش، سازنده و مشهور کار کرد و با رمانها، داستانهای کوتاه و نمایشنامههای متعدد خود، آثار ادبی چشمگیری از خود به جای گذاشت. وی برای مشارکت در بحثهای اجتماعی آلمان هم مشهور بود.
در کنار هاینریش بل، گونتر گراس و هانس ماگنوس انتسنزبرگر، مارتین والسر که روز جمعه در ۹۶ سالگی از دنیا رفت، یکی از مهمترین نویسندگان آلمان پس از جنگ بود.
اغلب از شخصیتهای والسر- با شور و شوق تقریباً ناامیدکنندهشان، که به نوبه خود باعث ناامیدی دیگران میشوند- بیش از همه به عنوان خود او یاد میشود. بدون شک پس از انتشار آخرین زندگینامه درباره وی با عنوان «مارتین والسر: رمانتیکی از بودنزه» که سال ۲۰۲۲ و برای ادای احترام به ۹۵ سالگی نویسنده به قلم یوخن هیبر منتشر شد، بهتر میتوان به نقش وی در ادبیات آلمان و تاثیر وی بر سبک ادبی و سیاسی صحبت کرد؛ نقشی که تنها دو همکار نسل او، گونتر گراس و هانس ماگنوس انتسنزبرگر ایفا کرده بودند.
سال ۱۹۹۸، والسر در سخنرانی خود که به عنوان تشکر از دریافت جایزه کتاب صلح تجاری ارائه کرد، سخنانی گفت که ربع آخر زندگی وی را تحت الشعاع قرار داد و اغلب با سوءتفاهم روبهرو شد. وی در این سخنرانی برهمکاری بین نویسنده و خواننده و مسئولیت نویسنده صحبت کرده بود و با اشاره به جنایاتی که نازیها مرتکب شدند، از این واقعیت انتقاد کرده بود که آلمانیها با شرم بی پایانی مواجه شدند و افزود: اما وقتی هر روز رسانهها این گذشته را یادآوری میکنند، متوجه میشوم در درونم چیزی با این نمایش دائمی شرمندگی مخالفت میکند. این سخنرانی با انتقاد شدیدی مواجه شد – به ویژه از سوی ایگناتز بوبیس، که در آن زمان رئیس شورای مرکزی یهودیان آلمان بود و والسر را به «آتش سوزی معنوی» متهم کرد.
مارتین والسر که مارس ۱۹۲۷ در بودنزه به دنیا آمده بود کمی پس از پایان جنگ جهانی دوم که در آخرین روزهای آن به عنوان سربازی جوان خدمت میکرد، در رگنسبورگ به تحصیل در رشته ادبیات، فلسفه و تاریخ پرداخت. وی وقتی هنوز دانشجو بود به عنوان گزارشگر مشغول کار شد و برای ایستگاه رادیویی عمومی تازه تأسیس «زود دویچه روندفونک» نمایشنامه های رادیویی نوشت. پایان نامه وی هم درباره فرانتس کافکا نوشته شد که سال ۱۹۵۱ منتشر شد.
اولین رمان او «ازدواج در فیلیپسبورگ» در سال ۱۹۵۷ که تصویری طنز از جامعه آلمان غربی پس از جنگ در زمان به اصطلاح معجزه اقتصادی بود، بزرگترین موفقیت را کسب کرد و بعد «اسب فراری» در سال ۱۹۷۸ که بیستمین کتابش بود، توجه زیادی برانگیخت. «یک مرد دوست داشتنی» رمانی درباره گوته در سال ۲۰۰۸ یا «فصل سیزدهم» در سال ۲۰۱۲ هم از دیگر رمانهای مشهور وی هستند. «دفاع از دوران کودکی»، «فواره»، «بدون یکدیگر» و «شرح حال عشق» هم در کارنامه وی از جایگاه ویژهایبرخوردارند.
بسیاری از داستانهای او در استانهای جنوبی آلمان اتفاق میافتند و جامعه پس از جنگ آلمان را تصویر و دورویی طبقه متوسط محافظه کار را آشکار میکنند.
گرچه او هرگز شهرت بینالمللی همکارش گونتر گراس برای «طبل حلبی» را کسب نکرد، اما با رمانهایی که منعکس کننده روح و مبارزات درونی آلمان غربی در دهههای ۱۹۶۰ و ۷۰ بودند، اثری فراموش نشدنی از خود بر جای گذاشت.
والسر از منتقدان ادبی، به ویژه آنهایی که قدر کار او را نمیدانستند، بیزار بود. «پاپ ادبی» آلمان یعنی مارسل رایش رانیسکی (۱۹۲۰-۲۰۱۳) که سردبیر ادبی تأثیرگذار روزنامه «فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ» بود هرچند به سخت کوشی نویسنده اذعان داشت اما از کمبود تخیل در او انتقاد میکرد. والسر تلاش کرد با رمان سال ۲۰۰۲ خود با عنوان «مرگ یک منتقد» با وی تسویه حساب کند، اما نتیجه عکس به بار آمد و با تصویری که از منتقد به تصویر کشید به یهودستیزی متهم شد.
با این حال او همیشه میتوانست روی خوانندگان متعددش حساب کند؛ خوانندگانی که از رمانهای او با قهرمانان شکست خورده لذت میبردند.
شکست موضوعی است که در مرکز بسیاری از رمانهای مارتین والسر قرار دارد و خود او گفته بود: فکر میکنم ادبیات جهان درباره بازندههاست. از آنتیگونه تا یوزف ک. هیچ برندهای وجود ندارد، هیچ قهرمانی وجود ندارد. و مردم همیشه وقتی میبازند جالبتر از زمانی هستند که میبرند.
در کنار جایزه صلح تجارت کتاب آلمان، جایزه مشهور گئورگ بوشنر (۱۹۸۱) و جایزه بینالمللی فردریش نیچه (۲۰۱۵) که او برای کتابهای خود دریافت کرد، از برجستهترین جوایز والسر بودند.