به گزارش خبرگزاری مهر، ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مسائل اجتماعی طی یادداشتی درباره لایحه حجاب گفت: شاید لب کلام مخالفان تصویب لایحه حجاب در زمانه اکنون، مفهوم «انسجام اجتماعی» است. این استدلال که از سرگیری قانون حجاب و تصویب لایحهای با این مختصات، باعث فعال شدن مجدد گسلها و شکافهای اجتماعی موجود در جامعه ایران خواهد شد، مهمترین دلیل مخالفت با قانون حجاب الزامی است. برای ارزیابی این استدلال به نظر میرسد بازنگری در مفهوم همبستگی مردمی و انسجام اجتماعی راهگشا است.
انسجام اجتماعی که نقطه مقابل دوقطبی جامعه است از وضعیتی حکایت دارد که میان مردم دودستگی و شقاق و دوگانهانگاریهای کاذب وجود نداشته و یک مدارای اجتماعی میان گروههای مختلف و متکثر مردم برقرار است. دوگانههای کاذب و غیر اصیل در جامعه ایرانی از منظر من با ارجاع به گفتمان انقلاب اسلامی قابل تشخیص هستند و لاغیر. مثل دوگانههای قومیتی، مذهبی، طبقاتی و… در جامعه ایران که باید آنها را به نفع مدارا و همبستگی از چهره جامعه ایرانی زدود.
اما انسجام اجتماعی لزوماً به معنای وحدت و هماهنگی میان مردم نیست بلکه گاهی این انسجام و همبستگی از رهگذر «غیریتسازی» و خلق دیگریهای اصیل برای مردم یک جامعه صورت میگیرد. که از قضا این نوع از انسجام و اتحاد در حافظه تاریخی مردم ایران از عمق و وثاقت بیشتری نیز برخوردار بوده است. انسجام اجتماعی که مردم ایران در دوران بحرانی انقلاب و جنگ تحمیلی در برابر دیگریهای خودشان تجربه کردند مشابهی در هیچ دوره تاریخی نداشته است. لذا گاهی مردم یک جامعه با ادراک از دیگری بهمثابه دشمن منسجمتر میشوند. حال این دشمن میتواند اقتصاد کشور و معیشت مردم را هدف گرفته باشد، یا امنیت مرزها را مختل کرده باشد و یا هویت ملی و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشور را نشانه رفته باشد. مردم ایران در تمام این زمینهها تجربه انسجام و همبستگی و هم افزایی در مقابل دشمنان خود را تجربه کردهاند.
امروز نیز مساله اصلی جامعه ایران در عرصه مدارای گروههای متکثر مردم در کشور نبوده و دو قطبی و تقابل مردم با مردم در موضوعات سیاسی – اجتماعی، واقعیت مسلط و محسوس جامعه ایران نیست. شاید سطحی از تقابل را در میان دو سر تندروی طیفهای مختلف سیاسی و مذهبی را در بزنگاههای مختلف شاهد باشیم اما چنین پدیدههای اساساً معرّف وضعیت اجتماعی جامعه ما نیست.
اما اتفاقاً برای تثبیت وضعیت انسجام اجتماعی در کشور باید دوگانههای اصیلتری را مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی در جامعه خلق کرد. مردم ایران به واسطه سنت فرهنگی دیرینه و تمدن کهن ملی و اسلامی خود همواره دیگریهایی از جنس مزاحم و دشمن داشته است. امروز نیز هر آن کس که متعرض مرزهای هویت ملی و دینی جامعه ایران شود، آشکارا در قلمرو دیگریِ مردم تعریف میشود ولو اینکه بخشی از بدنه شهروندان دارای شناسنامه ایرانی باشند. اساساً قرار نیست جامعه ایران به هر قیمتی و تحت هر شرایطی با توجیه انسجام و همبستگی مجبور به تحمل وضعیتی ناهمگن از نیروهای اجتماعیِ معارض باهم باشد و هیچ گونه دگردیسی را تجربه نکند. اتفاقاً نام این وضعیت هرچه باشد انسجام اجتماعی نیست.
لذا در شرایطی که عدهای معدودِ ذینفوذ با ستیزهجویی آشکار علیه ارزشهای مسلط و ریشهدار جامعه ایران از جمله حریم خصوصی، نهاد خانواده، یکپارچگی ایران، هویت زن مسلمان و… متعرض زندگی و سرنوشت مردم شدهاند نه تنها گفتار انسجام اجتماعی بهغایت منفعلانه است و باید کنار گذاشته شود بلکه اتفاقاً فرصتی مناسب برای خلقِ «دیگریهای انسجامبخش» برای مردم و جامعه ایرانی محسوب میشود.