به گزارش خبرگزاری مهر، فریبا پروینیان، دکترای مطالعات زنان و خانواده طی یادداشتی اظهارداشت: نظام سلطه با هدف گیری ایمان و باورهای اسلامی جامعه مسلمان خصوصاً زنان، همواره مترصد ایجاد انحراف در اسلام و القای ناکارآمدی نظام اسلامی خصوصاً درباره زنان است و سعی در ناکارآمد جلوه دادن اسلام در اذهان جهانیان را دارد، مثل همه موضوعات دیگر، موضوع زن هم دستمایهای در دست سوداگران همه ارزشهای انسانی شده است.
در دنیا و در رسانههای جمعی عالم، در طول سالهای متمادی، کسانی که نه برای زن، نه برای جنس انسان و نه برای کرامتهای انسانی، جز در محاسبه با پول ارزشی قائل نیستند که متأسّفانه در تمدن کنونی مغرب، نقش مهمی را در همه عرصهها ایفا میکنند مسأله زن را هم برای خودشان در میدانهای مختلف به صورت یک سرمایه و یک وسیله سوداگری درآوردند؛ روی آن بحث میکنند، فرهنگسازی میکنند، تبلیغ میکنند و ذهنهای مرد و زن همه دنیا را در سر دو راهیِ یک وسوسه و گمراهیِ بزرگ قرار میدهند.
یکی از ابزارهای بارز در این نوع از استعمار، سلطه فرهنگی است. ترویج عناصر فرهنگ بیگانه از طریق جاذبههای تولید رسانهای. درخشندگی فرهنگی آمریکایی ناشی از مادیگرایی و خشونت و پوچگرایی است که عامه مردم معمولاً به آن تمایل دارند و در این بستر ارزشهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را منتقل میکند.
متجاوزان فرهنگی با استفاده از ابزارها و وسایل تهاجمی فرهنگی به دنبال عادیانگاری برهنگی در جوامع مسلمان هستند تا از این طریق با فاسد کردن زنان مسلمان به اهداف شوم خود برسند. میشل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی گفته است: جنگ بر ضد اسلا گرایان با کشتن مسلمانان فایدهای ندارد. فقط با فاسد کردن آنها میتوان به پیروزی رسید. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامنهای کوتاه بریزیم.
امروز وجود زنِ بیحیا، یکی از بزرگترین سه کالای تجارت جهانی شناخته شدهاست: اسلحه، دارو، زن. هیچیک از طرحهای نظام سلطه درباره زن با وجود حیای زن، به درستی اجرا نخواهد شد.
کوشش فمنیست و راهنامه آن بر تساوی حقوق زن و مرد با شعار «رفع هرگونه انقیاد از زن» در اصل در راستای منافع نظام سلطه است که زن را تا قعر فلاکت و بدبختی کشانده است. رواج فرهنگ بیعفتی زن ساختارمندانه، ساختارشکنی میکند؛ زن به نام «آزادی» به بدترین شیوه ممکن در اسارت منافع سرمایهداران طماع و هوس باز قرار میگیرد. امروز زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوهگری مقابل مردان و وسیله هیجان جنسی است.
سوزان فالودی نویسنده و روزنامه نگار امریکایی خطاب به زنان میگوید: «اکنون شما آزاد و برابر هستید ولی هیچ وقت بدبختتر از این نبوده اید». «خصوصیّت و امتیاز عمدهی زن غربی امروز این است که بتواند نظر مردان را جلب کند و در معرض التذاذ مردان قرار بگیرد. لذا شاخصه زن غربی، امروز عبارت است از برهنگی. در مجلس رسمی که مرد و زن شرکت میکنند، مرد باید کاملاً پوشیده باشد، زن باید هرچه ممکن است، به سمت عریانی پیش رفته باشد.
یکی از اهرمهای مهم نظام سلطه برای تحمیل فرهنگ و ارزشهای خود بر سایر ملتها، سازمانها و مؤسسات بینالمللی نظیر سازمان ملل و زیر مجموعههای آن، همچون کمیسیون مقام زن است.
این سازمانها پوشش قانونی لازم را برای سلطه فرهنگی این نظام به وجود میآورند. «آزادی» و «برابری جنسیتی» از مفاهیم مهمی است که در قالب معاهدهها و کنوانسیونهای بینالمللی بر آن تأکید میشود. مفهومی که دستپروده دیدگاه فمینیستی است به معنای الغای مذکر و مؤنث بودن برای دستیابی به تشابه کامل زن و مرد در حقوق و مسئولیتها. پا گرفتن فمینیسم اسلامی نیز برآیند فعالیتهای این سازمانهاست، فمینیسم به لبه و برندگی تازهای نیاز داشت که فمینیسم اسلامی آن را در اختیارش نهاد. فمینیسم اسلامی توجه به اسلام را راهبردی برای بسط مفاهیم فرهنگی غرب و تحلیل بردن اصول فرهنگی و فکری اسلام قرار میدهد.
اینان در چالش رابطه میان سنت و تجدد، چون مایههای فرهنگ مدرن را پذیرفتهاند، قائل به اصلاحات دینی با محک فرهنگ مدرن هستند.
شعار «برابری جنسیتی» تبعاتی عمیق و غیرقابل جبرانی را در جوامع اسلامی پدید آورده است. «عادی انگاری آسیبهای اجتماعی برای زنان از جمله چنین مواردی نظیر اعتیاد که پیشتر معضلی عادی در بین مردان تلقی میشد؛ از تبعات شعار «برابری جنسیتی» است.
همچنین با شعار «حق بر بدن»؛ آمار قتل جنین در کشورهای مسلمان از جمله ایران بیداد میکند، زنان مسلمان امروزی نیز متأثر از فرهنگ بیگانه فرزندآوری را مانعی بر سر رفاه، آزادیها و استقلال خود میپندارند.
انقلاب جنسی و اشاعه آن به کشورهای مسلمان؛ موجب شده باورهای زنان را نسبت به ازدواج تغییر دهد نمونه آن ازدواجهای بی قید و بند «سفید» است که علاوه بر تأثیر آن در ایجاد بیحیایی و هرزگی؛ حقوق زنان را به خطر انداخته است.
مردانی از ازدواج سفید راضی و خشنودند که در عمل، از زیر بار مسئولیتهای قانونی و اخلاقی نسبت به زن شانه خالی میکنند. آنها زنی را مورد توجه قرار میدهند و زن دیگر را از حساب خارج میکنند. آنچه این گونه افراد نام ازدواج سفید به آن میدهند، در واقع، نوعی هرزگی همراه با ستم کاری و بیدادگری است. طرح کار ساز نظام سلطه در این میان چنین بوده که تلقین و تفهیم این گزاره که «نسل پیشین در شیوه انتخاب همسر، روش غیرعلمی و برگرفته از سنتهای گذشتگان داشتهاند و ناسازگاری زندگی ایشان همه برخاسته از همان روش است.
بزرگترین ابزار نفوذ نظام سلطه در کشورهای در حال توسعه، از جمله کشورهای اسلامی توسعه رفاه طلبی و تجمل و مدرنیزه کردن جامعه است که در نگرش زن مسلمان چنان ریشه دواند که نمونه بروز عیان و آشکار آن است که فرزندآوری را حماقت دانسته و به آن تن نمیدهند.
فرزند کمتر هدفی است برای رسیدن به رفاه و در پنهان این انتخاب توسعه سلطه سیاسی استعمارگران نهفته است؛ جمعیت شکنی و تلاش برای کاهش جمعیت کشورهای دیگر و پیرسازی ساختار جمعیتی رویکرد پایدار کشورهای استعمارگر است تا اهداف سلطه گرانه ترکیب جمعیتی ایران از الگوی رایج در جهان سوم یعنی باروری فراوان؛ به الگوی جهان اولی بدل شود.
این نکته را هرگز نباید فراموش کرد که در اجرای طرحهای نظامسلطه یک اصل مهم وجود دارد: برای مبارزه با هر پدیده، نه باید فریاد برآورد و نه با شتاب پیش رفت و نه ناامید شد. علنی شدن هدف و طرحها، رقیب را به هشیاری فرا میخواند و نیروهایش را بر ضد ما بسیج میکند؛ پس باید دقیق، پیچیده و گام به گام پیش رفت.