به گزارش خبرنگار مهر، محفل شعر سحر نزدیک است با حضور حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن اختری رئیس کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین، سردار عباس بایرامی رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس، امیرحسین سمیعی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شخصیتهای برجسته سیاسی و فرهنگی کشور، خانواده شهید مصطفی صدرزاده و جمعی از شاعران توسط جمعیت دفاع از ملت فلسطین، کمیته حمایت از انتفاضه ملت فلسطین نهاد ریاست جمهوری و دبیرخانه دائمی کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین مجلس شورای اسلامی روز دوشنبه ۸ آبان در ساختمان کوثر نهاد ریاست جمهوری برگزار شد.
در ایننشست، شاعرانی از جمله علیرضا قزوه، علی محمد مؤدب، ناصر فیض، محمود اکرامیفر، مصطفی محدثی خراسانی، علی داودی، احمد بابایی، محمود حبیبی کسبی، محمد مهدی عبداللهی، مرتضی حیدری آل کثیر، غلامرضا آقاسی، علی اکبر فرهنگیان، نغمه مستشار نظامی، سعیده حسینخانی، حسنا محمدزاده، فریبا یوسفی، مریم رزاقی، عارفانه دهقانی، محدثه آشتیانی و زهرا سادات قاسمی حضور داشتند.
مشروح گزیدهای از شعر خوانی شاعران اینمحفل در ادامه میآید؛
نغمه مستشار نظامی
در دلم مویه میکنند زنان
در سرم حوض خون به پا شده است
دستی از زیر خاک بیرون ماند
سر گنجشکها جدا شده است
این چه کابوس تلخ و تاریکی است
این چه رسمی ست این چه قانونی ست
در تمام خرابهها امشب، رود رود عزا به پا شده است
دخترم از صدای بمب مترس، پسرم آفتاب فردا باش
مادران و زنان به پا خیزید، شاعران نوبت شما شده است
غزه را چون هلال میخواهند، ماه در پشت ابر؟ ممکن نیست!
غزه ماه است، ماه، ماه تمام از پس ابرها رها شده است
وعده عشق مسجدالاقصی ست، در نمازی به وقت صبح ظهور
ظلمت شب به جا نمیماند، نکبت ظلم بر ملأ شده است
***
علی داودی
در آغاز کلمه بود، و انسان به کلمه سخن گفت
به هندی خواند، به چینی نوشت، به عربی سرود،
به لاتین اندیشید، به فارسی عشق ورزید
و در آخر هنگامی که میخواست
با کودکی حرف بزند، به عبری ماشه را چکاند
آخرین کلمات انسان فریادهای کودکانهای بود
که زبانش آتش گرفته بود
جهان، بیمارستانی که زیر بمبها به هوا رفت
و دیگر صدایی از هیچکس بلند نشد
چه ناتوان است گلوله وقتی
به هر دری میزند اما
راهی به قلب تو باز نمیکند
چه درمانده است قوم حسود
که خودش را تکه تکه میکند
تا شادی تو را جمع کند
***
محدثه آشتیانی
ندا، ندای خدا و صدا، صدای شماست
که از مناره این شهر صوت آن پیداست
قیام کن اخوی گرچه این ادای غم است
که پشتوانه این خاک مسجد الاقصی ست
بخوان دوباره یدالله فوق ایدیهم
ببین که دست برنده هنوز دست خداست
بگو به شاخه زیتون که فصل رویش توست
ثمر همیشه پس از خون دیده پا برجاست
اگر چه خون جگر آب این درخت شده است
اگر چه خانهات امروز منزل دریاست
اگر چه دیده مردم چو موج جاری شد
اگر چه آخر این قصه آه و واویلاست
اگر چه ظلم گلوگیر شد
نفس بکشید
مباد پای از این راه رفته پس بکشید
به رغم قصه که تلخ است، دل نشستنی است
که شیشه در پس این سنگها شکستنی است
یقین که شام سیاه آفتاب خواهد شد
دعای اشک سحر مستجاب خواهد شد
از آتش غم هفتاد و چند ساله تان
جهان یخ زده یک باره آب خواهد شد
از این دو نیل فرو ریخته ز چشم شما
ستون کاخ فراعن خراب خواهد شد
***
عارفه دهقانی
وقت اخبار شد دلم لرزید
داغها قابل شنیدن نیست
ما شنیدیم و این عجیبتر است
که نمردیم و زندگی باقی ست
نکند عادت من و تو شود
دیدن داغ های هر روزه
به خدا ذره ذره آب شدیم، آه از غره
کودکانی که رعشه دار شدند
کودکانی که سوخت پیکرشان
کودکان گرسنه و تشنه در پی قرص نان مادرشان
مادران لای لای میخوانند تا جهان اندکی شود بیدار
چالش تیک تاک روشن کرد با شرف را ز بی شرف
این بار وقت روشنگری که پیش آمد
در فضای مجازی اش لال است
آنکه ترسید از مخاطبها
و ندانست وقت غربال است
اینکه هر روز روز عاشوراست
اینکه هر جا زمین کرب و بلاست
شده مصداق آن همین غزه
پس به پا خیز مقصدت پیداست
شور باید به پا کند شاعر
تا زمانی که اذن میدان نیست
بیتها موشک اند و ترکش و تیر
موقع انتقام صهیونیست
تاری از عنکبوت مانده فقط
تا شود تار و مار این ظالم
دست بالای دست بسیار است
یدالله فوق ایدیهم
یک گوشه میان اشکها مادرها
یک گوشه وداع دختران با سرها
ای غزه تکان نخور که در آغوشت خواب اند تمامی علی اصغرها
***
احمد بابایی
غزه تنهاست، غزه مظلوم است
فرق مرد و نامرد معلوم است
سرها رفته روی نی مردم
بی گمان بود به غزه عیب؟
مردم شب خون جز امتحان
زخم حلقوم کودکان غزه
بغض راه گلوی ما بسته است
آب را شمر روی ما بسته است
کودکان تشنه اند در غزه
برگ ریزان به باغ میبینیم
داغ های داغ میبینیم
بین آتش عروسکی مانده است
زیر آوار کودکی مانده است
دیدند طفل بی سری آنجا
خشک شد شیر مادری آنجا
هان نگو غزه کربلا این است
قتل عام فرشتهها این است
شب غزه روز عاشوراست
مردم امروز روز عاشوراست
خاک را غرق خون غزه ببینید
کربلا درون غزه ببینید
حق و باطل به هم فراز شده
پای صهیون به خیمه باز شده
کربلا جاری است ای مردم
روضه تکراری است ای مردم
غزه مظلوم، آه
گریه مکن، کودک بی پناه گریه مکن
ای تن راه راه جرمت چیست؟
طفلک بی گناه جرمت چیست؟
خون دل خوردهایم، گریه مکن
ما مگر مردهایم؟ گریه مکن
باز هم کربلا فلسطین است
هر که بی غیرت است، بی دین است
مادر طفل مرده و زاری
مرد هم گریه میکند، آری
روی نیزه ببین سر شهدا
زیر نعل است پیکر شهدا
کرده پامال بی کفنها را
دوره کرده یهود زنها را
حرف لب تشنگی به قبر کشید
کار غزه به قطره صبر کشید
غزه تنهاست، غزه مظلوم است
فرق نامرد و مرد معلوم است
کربلا جاری است در غزه
روضه تکراری است در غزه
به تقاص ایستادهایم همه
کودک از دست دادهایم همه
خیمه شعله در جگر داریم
اشک کافی ست تیغ برداریم
ذوالفقار شکست یعنی چه؟
دست بر دست یعنی چه؟
خسته ایم از شکایت و گلهها
خسته ایم از غرور حرمله ها
از غرور یزید خسته شدهایم
اذن میدان دهید، خسته شدهایم
خسته از زخم و تشنه کامیها
خسته از خنده حرامیها
غزه مجروح ظلم و بی طرفی ست
آی مردم، سکوت بی شرفی ست
شک مکن کربلا نمی میرد
تیر طوفان تقاص میگیرد
بنگرید آب و تاب محشر را
خیبر و ذوالفقار حیدر را
بعد از این روزی از مباهله ها
تیر مختار و جان حرمله ها
راه جلاد بسته خواهد شد
دست صهیون شکسته خواهد شد
خوک صهیون، قسم به خون شهید، بعد از این امنیت نخواهد دید
آنچه ارث نژاد ایرانی ست
غیرت قاسم سلیمانی ست
***
محمود اکرامی فر
ما اگر چه با امید رفتن اینجا آمدیم
آنکه ما را میکشد، عشق است عزراییل نیست
خواندهام تاریخ را، جغرافیا را گشتهام
در جهان دیوانهای مانند اسرائیل نیست