به گزارش خبرنگار مهر، شماره چهلوپنجم مجله طنز [+جد] سهنقطه با موضوع «پاییز» به تازگی منتشر شد و به روی پیشخان مطبوعات آمده است. دست اندرکاران این شماره مجله مذکور می گویند سهنقطه که قبلاًها دینش را به بهار و تابستان و زمستان ادا کرده بود، حالا با عشق نفرت به فصلِ زردِ سودا نگریسته است. پس بلی. خیزید و خز آرید که هنگام خزان است و باد خنک از جانب خوارزم وزان است.
در این شماره، امید مهدینژاد مدیرمسئول در تبیین اینکه چرا نخیزیم و چرا خز نیاریم مطلبی نوشته است. همچنین فاطمه فهیمی سردبیر درباره فصل روزهای زودشبشونده و عطسههای بدون ادا، بهترتیب حروف الفبا یا در جهت عقربههای ساعت نوشته و خوانندگان را به بقیه مطالب ارجاع داده است.
مریم حسننژاد که قبلاً هوادار پاییز بوده، بهدلیل اداییشدن پاییز و دستگذاشتن مریم حیدرزاده بر آن، کلاً به تیم تابستان رفته و با بیان اینکه از تغییر فصول ذله شده است تأکید میکند تابستان لیاقت میخواهد.
مریم نظامدوست هم به عنوان یک تابستانستیز اندر مزایا و (اندک) معایب پاییز نوشته و روشهای تولید محتوا با پاییز و محصولات آن را شرح میدهد. او همچنین اشاره میکند که «برگ درختان زرد در نظر هوشیار مگه چهشه که هر ورقش دفتری معرفت کردگار نباشه؟».
فاطمه خسروانی که بالاخره با رسیدن پاییز از زیرزمینهای تاریک نمور بیرون آمده، دین جدیدی را به نام پاییزیسم پایهگذاری و پیریزی کرده و به افتخار آذر، آبانه و برگستوان از کتاب مقدس این دین در همین شماره سهنقطه رونمایی کرده است.
سیدمحسن امامیان بررسی کرده که از چه زمانی سینما پا در کفش پاییز کرد، چه کسانی صاحب مهمترین فیلمهای پاییزی سینما هستند و وقتی اسکار پاییز را دوست ندارد پس دیگر که را میخواهد دوست داشته باشد؟
حسام آبنوس هم که از کتابخوانهای غیرادایی روزگار است و آمار نویسندگان را در مشت دارد، با پاییزمالیکردن نویسندههای پاییزی، موی پاییز را از ماست آثار آنها بیرون میکشد. همچنین مهدی شریفی نیز با پاییز ناآشنا بوده تا وقتی که خودش تبدیل به درختی خزاندار شده و باد پاییز آخرین برگش را ریخته و او را کافر کشور اکالیپتوس کرده و حالا این شما و این هم روایتی از این کافرشدن.
محمدرضا زروندی با تأکید و اصرار بر اینکه «پاییزه و پاییزه، اشتغالزایی یهریزه» در باب مشاغل پاییزی و فرصتهای شغلی این فصل مطالب ذیقیمتی را ارائه کرده است. طوبا رضازاده نیز در «وحشی واقعاً داشت میسوخت» از آتشهایی روایت کرده که پاییز در دل دخترکان عاشق میاندازد، از تلاشی که برای پرکردن جای خالی یکنفر در پاییز صورت داده میشود و اندوه و ستمی که از معشوق فرضی بر دل عاشق بیقرار میرود.
نفیسه رحمانی در نیمخط این شماره، به دو موضوع جشنها و مناسبتهای تملازمِ پاییزی ایرانیان و آنچه در پاییز اتفاق افتاده و ما از آن بیخبریم میپردازد. وی توصیه میکند که «در آغوش لذتهای این فصل رها شوید» و ناگهان خوف برش میدارد: «برای اینهمه مناسبت تم پاییزی داریم؟». همچنین در خط ویژه این شماره، علیاکبر قاضیزاده ضمن یادآوری خاطراتی از یخچالهای قدیمی و کارکردها و انواع آنها توجه ما را به این پرسش اساسی جلب میکند که «یخچال خانه ما از چه کمتر است؟».
رضا دباغی در شکوه علفزار، سرخپوستهایی که جمع نکردند بروند را معرفی کرده و شیوههای موفقیت آنها را در کشورداری بهوضوح نشان میدهد. علی آینهور در افاضات و مکافات، عشق ابژکتیو و عشق سوبژکتیو را میشکافد و به این پرسش اساسی پاسخ میدهد که اصلاً «عشق چیست؟»، چند قسم دارد و تفاوت آنها چیست.
میلاد ملاعبدالوهاب نیز در حافظ به سعی مارکس این شماره، شیمی شط شراب شیراز را با همکاری صمیمانه حافظ شیرازی و غزل شماره ۲۶۳، مورد بررسی قرار داده و مسیر و آبشخورهای انقلاب عناصر را بر ما مینمایاند. همچنین حمید قدسی در پنجره عقبی، حضورش در سهنقطه را در مسیرهای منتهی به آن، به چیستیِ نقص ربط میدهد و نتیجه میگیرد که «هیشکی کامل نیست، نقص چه باشکوهه».
این مجله با ۲۰۴ صفحه و قیمت ۱۷۵ هزار تومان عرضه شده است.