خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: محمدجواد گودینی نویسنده، مترجم و استاد دانشگاه یادداشتی با عنوان «رابعه عدویه؛ بانویی در قله عرفان و شعر» نوشته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:
رابعه دختر اسماعیل عَدویه که کنیه اش أم الخَیر بوده، از زنان نیک و پاک سرشت سده نخست و دوم هجری بوده که در عشق، تصوف و عرفان به مرتبه ای بالا دست یافت. وی به سال ۹۵ هجری در بصره دیده به جهان گشود. مطالب بسیاری از دوران کودکی و نوجوانی رابعه به زمان ما نرسیده است. تنها می دانیم او در خانواده ای تهی دست تربیت یافت، از همان کودکی از هوش سرشاری برخوردار بود، قرآن کریم را حفظ کرد و به علم و ادب بهای فراوان می داد. پدرش را در ابتدای جوانی از دست داد و روزگار قحطی در شهر بصره و مشکلات مردم آن دیار را در زمان گرسنگی و رنج آن سامان درک نمود. (وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۲ ص ۲۸۵؛ شهیده العشق الإلهی، ص ۹).
او بخش بسیاری از عمر خویش را صرف رفت و آمد به مساجد و شنیدن حدیث، موعظه، اندرز و … از زبان بزرگان، صالحان و شیوخ از میان زهاد بصره نمود و خلوت را برگزیده و مناجات با خداوند را بسیار دوست می داشت و همواره زبانش به ذکر و یاد خدا مشغول بوده و یا به قرائت قرآن کریم می پرداخت. (رابعه العدویه فی محراب الحب الالهی، ص ۳۶).
تفکر و خلوت گزینی از ویژگی های مهم این بانوی عرفان و تصوف اسلامی بوده و مستغرق در عشق الهی بود؛ تا جاییکه چندان به پیرامون خود توجه نکرده و عشق خداوند و توجه به یاد آن محبوب حقیقی او را از هر چی جز خداست، پاک و منزه ساخته بود. در این باره نقل است روزی خادمش در فصل بهار و زیبایی طبیعت به او گفت: ای بانوی من، بیرون آیید تا صُنع و آفرینش خدا را مشاهده نمایید. او گفت: مشاهده صانع (پروردگار جهانیان) مرا از مشاهده مصنوع (آفریده شده ها، مخلوقات) به خود مشغول داشته است. (عارف و صوفی چه می گویند؟، ص ۵).
رابعه عَدویّه از زنان نامدار عرفان اسلامی بوده که نامش در کنار نام بزرگانی همچون بایزید بَسطامی، شِبِلّی، جُنید و … برده شده و در میان عارفان نامور، به عشق الهی شهره گردیده و او را «شهیده عشق الهی» توصیف نموده اند. می توان گفت در میان عارفان و آنان که پای در سلوک الی الله نهاده و از تعلقات دنیوی دست شسته اند، کمتر کسی در عشق و دوستی پرورودگار جهانیان و توصیف این عشق و دلدادگی به اندازه رابعه دست یافته باشد؛ حتی ابن فارض مصری که او را شیخ عُشاق و پیشوای خدا دوستان و سالکان طریق دوست نام نهاده اند، در اشعارش بیش از آنچه رابعه در سروده هایش در این خصوص مطلب آورده، چیزی نیفزوده است. (رابعه العدویه إمامه العاشقین و المحزونین، ص ۶۱- ۶۰).
او که در بیشتر اشعارش، عشق به خدای جهانیان موج می زند، در سروده ای مشهور چنین گفته است:
أحبُّکَ حُبَّینِ حُبَّ الهَوَی / وَ حُبّاً لأنَّکَ أهلٌ لِذاکَا
فَأمَّا الذی هُوَ حُبُّ الهَوَی / فَذِکرٌ شُغِلتُ بِه عَن سِواکَا
وَ أما الذی أنتَ أهلٌ لَهُ / فَکَشفُکَ الحُجبَ حَتَّی أراکَا
فَمَا الحَمدُ فی ذا وَ لا ذاکَ لِی / وَ لکِن لَکَ الحَمدُ فی ذا وَ ذاکَا (همان، ص ۶۵).
ترجمه: «تو را (ای پروردگار) دو بار دوست دارم؛ یکی به خاطر هوای خود (و خواهش درونی ام؛ چرا که تو به من نعمت ارزانی داشته و از این رو تو را دوست می دارم) و دیگر آنکه تو سزاوار آنی.
آن عشق و دوستی که مربوط به خواهش درونی می شود، یادی است که چنان مرا مشغول کرده که از غیر تو، بریده ام (و به کسی جز تو توجهی ندارم و دوستی کسی جز تو، مرا به خود جذب نمی کند؛ چرا که همه نعمت ها را از جانب تو دیده و دیدگانم جز تو را نمی خواهد و نمی بیند).
آن دوستی که تو بدان سزاواری، همان مکشوف شدن حجاب ها و موانع است تا آنکه تو را دریابم (و به شناخت والایی نسبت به تو دست یابم؛ چنان که تو را می بینم).
نه در عشق اول و نه عشق دوم، ستایش و تقدیر به من باز نمی گردد؛ بلکه حمد، ستایش و سپاس از آنِ تو خواهد بود. (که مرا شیدای خود کرده و جرعه ای از عشق خود را به من چشانده ای)».
خانم «مارگارت اسمیث» (خاورشناس بزرگ انگلیسی؛ وفات یافته در سال ۱۹۷۰) رابعه را چنین وصف کرده است: او از بزرگترین زنانِ عرفان اسلامی بوده و با آنکه در خاندانی شریف دیده به جهان گشود، گرفتار فقر شدیدی بوده و شبیه زنان مسیحی راهبه رفتار نمود که از ازدواج دوری گزید؛ با آنکه مردان زیادی از جریان متصوفه و نیز امیران و اشراف از وی خواستگاری نمودند. وی به سال ۱۸۵ هجری در بصره چشم از جهان فروبست و در همان شهر وی را به خاک سپردند. (همان، ص ۶۷).
رابعه در مناجاتی با خداوند جهان چنین گفته است: ای خدای من، اگر تو را از هراس آتش پرستش نمودم، مرا بدان بسوزان و اگر به طمع بهشت تو را پرستش کردم، مرا از آن محروم گردان و اگر تو را برای خودت پرستش کردم، مرا از مشاهده وَجهت (دست یابی به معرفت و شناختی بسیار و شوقی فراوان نسبت به خداوند؛ آنسان که عارف او را می بیند) محروم مکن. (رابعه العدویه فی محراب الحب الالهی، ص ۶۰).
این مناجات وی، برگرفته از آموزه های بلند و عارفانه پیشوایان دین به ویژه روایاتی نظیر این حدیث بوده که از امام علی بن ابی طالب (ع) پیشوای عارفان و سرور خداباوران نقل گردیده است:
«پروردگارا، تو را از ترسِ آتشت و از روی شوق به بهشتت پرستش نکردم؛ بلکه تو را سزاوار عبادت یافتم و پرستیدم». (عوالئ اللئالی، ج۲ ص ۱۱).
نقل است مردمی ثروتمند بر رابعه وارد شد و به او گفت: هر چه می خواهی، بگو (تا برایت فراهم نمایم). رابعه به او گفت: من حیا دارم از کسی که دنیا را مالک است و در اختیار دارد (خداوند بلند مرتبه)، نیازی دنیوی مطرح کنم؛ پس چگونه خواهد بود عرض حاجت بر کسی که مالک دنیا نیست؟ (شهیده العشق الإلهی، ص ۱۰۹).
همچنین نقل کردند به رابعه عدویه گفتند: علاقه ات به رسول خدا (ص) چگونه است؟ پاسخ داد: به خدا سوگند او را بسیار دوست دارم؛ اما دوستی خالق، مرا آن چنان مشغول کرده که به مخلوق نمی رسد.
در نقل مشابهی از ابوسعد خَرّاز روایت است که گفت: یک بار پیامبر خدا (ص) را در خواب دیدم. گفتم: ای رسول خدا (ص) عذر مرا بپذیر؛ دوستی و علاقه خداوند مرا از دوستی شما مشغول داشته است. پیامبر (ص) فرمود: ای مبارک، هر که خدا را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. (همان، ص ۱۳۲).
مردی به رابعه عدویه گفت: گناهانم بسیار شده است؛ اگر توبه کنم، خداوند بر من باز می گردد (و توبه مرا قبول خواهد کرد)؟ پاسخ داد: خیر، اگر او بر تو توبه کند (و توفیق توبه را نصیبت نماید)، تو به سوی او توبه می کنی. (تا از جانب خداوند توفیق بر بنده عرضه نگردد، بنده را راهی به سوی خداوند و بازگشت به او نخواهد بود). (همان، ص ۱۲۴).
از رابعه پرسش شد: چه زمانی بنده راضی خواهد بود (و به مقام رضا و خشنودی از پروردگار دست می یابد)؟ گفت: زمانی که مصیبت، او را خشنود سازد؛ همان گونه که نعمت موجب خشنودی اش می شود. (همان).
به روایت ابن خَلّکان، رابعه در مناجات با خداوند چنین اظهار داشت: خداوندا، اکنون و در هنگامه شب، صداها آرام شده و حرکت ها به سکون (و آرامشی که در خواب به انسان دست می دهد) بدل شده و ای محبوب، من با تو خلوت نموده ام. پس پاداش مرا در خلوت گزینی ام در این شب، رهایی ام از آتش دوزخ قرار ده. (وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج۲ ص ۲۸۶).
سرانجام این بانوی بزرگ و نامور در عشق و عرفان به سال ۱۸۵ هجری چشم از جهان فروبست. (البته نقل های دیگری نیز درباره تاریخ وفاتش گفته شده است). هنگام مرگ، به خادمش گفت: به خاطر مرگ من، کسی را به زحمت مینداز. زمانی که از دنیا رفتم، مرا در این پیراهن کفن کن. آن پیراهن، لباسی بوده که رابعه با آن در هنگام شب، به نماز و عبادت پروردگار ایستاده و با خدا مناجات می کرده است. (همان، ص ۲۸۷).
رابعه بانویی است که عشق به خداوند بی همتا، سراسر وجودش را فراگرفته بود و این عشق در جای جای شعر او قابل مشاهده است. وی که به درجه بالایی از عشق و شیدایی به خداوند بزرگ رسیده بود، خَلق خدا را نیز دوست داشته و با محبت و مهر با دیگران رفتار می نمود. آری، صوفی هر چقدر عشق و دوستی را به خدا بیشتر نماید، همان اندازه بندگان خدا را تجلی قدرت و آفرینش پروردگار دانسته و نمی تواند نسبت به آنان بی تفاوت باشد و از این رو همه را دوست داشته و نسبت به خلق خدا، مهربان و خیرخواه است. (اسلام و تصوف، ص ۱۰۲).
وی که در عشق الهی گوی سبقت را از بسیاری از صوفیان و عارفان ربوده و سخنان شیرین و دلربایی از وی برجای مانده، در شعر نیز بهره ای سترگ داشته و می توان او را از نامدارترین زنان در جهان اسلام در سده دوم هجری دانست که نامش با عشق و عرفان گره خورده و الهام بخش بسیاری از عارفان و صوفیانی است که پس از وی به جهان آمده و از میراث او بهره سته اند. یادآوری این نکته ضروری است رابعه عدویه بانویی عرب زبان و اهل بصره بوده و با رابعه شامیه (در قرن سوم و چهارم) متفاوت بوده است. (زنان عارف، ص ۹۴).
فهرست منابع:
۱- ابن خلکان، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، منشورات الشریف الرضی
۲- احسائی، محمد بن علی بن ابراهیم، عوالئ اللئالی، قم، مطبعه سید الشهداء (ع)
۳- بدوی، عبد الرحمن، شهیده العشق الإلهی، مکتبه النهضه المصریه ۱۹۶۲
۴- تهرانی، جواد، عارف و صوفی چه می گویند؟، کتابخانه بزرگ اسلامی ۱۳۵۱ خورشیدی
۵- حفینی، عبد المنعم، رابعه العدویه إمامه العاشقین و المحزونین، دار الرشاد ۱۹۹۶
۶- رادفر، ابوالقاسم، زنان عارف، انتشارات مدحت ۱۳۸۵
۷- غریب، مأمون، رابعه العدویه فی محراب الحب الإلهی، دار غریب ۲۰۰۰
۸- نیکلسون، اسلام و تصوف، تهران، انتشارات شاه آباد ۱۳۴۱