به گزارش خبرگزاری مهر، زینب نجیب پژوهشگر فلسفه دین طی یادداشتی به موضوع تاریخسازان حقیقی پرداخت که جزئیات این یادداشت به شرح ذیل است.
در میان انسانهایی که نجاتبخش یک ملت یا امت بودند؛ اسامی بسیاری به چشم میخورد. صفحه تاریخ زندگی بشر، وامدار نامهاییست که تا قیامت مایه عزت و افتخارند اما کمنظیرند، افرادی که نهتنها تاریخ را عوض کردند بلکه یک تاریخ را نجات دادهاند. آنان تاریخسازان حقیقی جهانند.
نجات تاریخ، مجاهدانی به بزرگی خود میطلبد. حشمت و عظمت این جایگاه، از آنِ زنانیست که همچون ستارگانی در دل شب میدرخشند و آسمان ظلمانی را نور باران میکنند. تا جایی که قرآن نیز برای ارائه راه به همه انسانها، اعم از زن و مرد، از دو زن نام میبرد تا نشانهای باشد برای پاسداشت این مقام شامخ.
قلم تاریخ از وصف قهرمانانش عاجز است. اما باید ورق زد تا به نقطههای عطف رسید و به شناخت آنان از هیچ روزنهی نوری غفلت نکرد. داستان تاریخسازی زنان را از آن قطعه تاریخ آغاز میکنیم که مادری در هراس از کشتهشدن فرزندش، مولود خود را شجاعانه و به تبعیت از امر خداوند، به آب انداخت، خواهرش در پی او تا جایی امن دوید و برای بازگشت این کودک به آغوش مادر لحظهای درنگ نکرد و زنی دیگر در مقام همسر طاغوت، از سر شهامت و شجاعت پیشنهاد حضانت او را به فرعون داد. اینچنین قرآن کریم از نقشآفرینی سه زن در حفظ و تربیت یک پیامبر یاد میکند. آیتالله جوادی آملی در کتاب زن در آینه جلال و جمال در وصف این سه زن میفرمایند: “در مقام غضب و شهوت (عفاف)، زنان ممتازترین کار را برای حفظ ادیان ابراهیمی عهدهدار بودند”.(ص ۱۵۱)
و اما بعدتر، آسیه، همسر فرعون به پیروی از موسی در مقابل استکبار ایستاد و با قلبی آکنده از ایمان به او، از تمامی جاذبههای پوشالی طاغوت گذشت، عذاب و شکنجه را تحمل کرد و به درجهای رسید که گفت: “ربّ ابنِ لی عندک بیتاً فی الجنّه” (تحریم ،۱۲)
و یا آن هنگام که دو دختر در کمال عفاف و حیا در مسیر موسی قرار گرفتند تا سرنوشت او را به پیامبری دیگر به نام شعیب گره زده و موسی را در مسیری برای نجات یک تاریخ یاری رسانند.
آن زمان که مادر مریم او را به خانه خدا پناه داد و شایسته “فتقبلها” (آل عمران، ۳۷) گشت و مریم، در اوج بندگی و عبادت مهمان سفرهای شد که ملائک برای او پهن کردند و از مائدههای بهشتی تناول کرد و در پرتو سیر و سلوکی نورانی، شایسته “فنفخنا فیها من روحنا” (تحریم، ۱۲) شد. او در اوج پاکدامنی حامل نبی خدا گشت و با صبر و استقامت در برابر مصائبی سخت برای نجات تاریخ گامها نهاد.
آن هنگام که هاجر با نوزادش به نام اسماعیل صفحه زرین دیگری از بندگی خود را در سرزمین مکه بر بلندای تاریخ نصب کرد و تا جهان بر پاست وصف این مادر در عظیمترین مناسک عبادی_ توحیدی، بر زبانها جاری است. و ساره که به پاس رسیدن به مرتبهای که زبان، عاجز از وصف آن است؛ نهتنها شاهد مکالمهای میان پیامبر خدا و فرشتگان شد بلکه خود نیز با آن فرستادگان آسمانی، همسخن گشت و در دوران پیری، بشارت اسحاق را از سوی خداوند با جانش شنید.
آمنه با فضیلتترین و پاکدامنترین زنان زمان خویش، حامل پیامبر اسلام شد و با هوشیاری و زیرکی جان فرزندش را که در کمین پرپر کردنش بودند؛ حفظ کرد و با صبر و توکل او را به حلیمه سپرد که او نیز محمد (ص) را در آغوش پاک خود پروراند و محبتی از جنس نور نثارش کرد و با هوشیاری و ذکاوت به نوبهی خود، نقش بسزایی در حفظ و نگهداری و رشد پیامبر خدا ایفا کرد و خدیجه این بانوی مکرم که حریت و ظلمستیزی، درایت و آیندهنگری، ژرفاندیشی و استقلالطلبی از خصوصیات او بود. او شناخت آن زمان که باید محمد (ص) را میشناخت. با او پیمان همسری بست که تا آخر عمر در حمایت و پیروی از او لحظهای آرام نگیرد.
و اما فاطمه اطهر که زبان از بیان عظمت او قاصر است. او نهتنها دختری بینظیر، که “امابیها” نام گرفت. همسری والامقام، مادری مهربان، انسانی کامل که نه فقط حامی ولایت بلکه خود از اولیاءالله بود. او حجتِ حجت خدا نام گرفت. فاطمه زهرا (س)، همه فضائل را با هم داراست. زیرا اگر مریم در قرآن “و استفاک علی نساء العالمین” (آل عمران ،۴۲) نام گرفت، سرور زنان عالم در زمان خودش بود. ولی فاطمه زهرا (س)، سرور زنان عالم در همه ادوار تاریخ است.
درباره مقامات صدیقه طاهره زبان و گفتار ما یارای بیان ندارد وصف او از حد قالبهای معمولی بیان خارج است.” هر یک از ائمه شط خروشانی هستند که فضای معرفت و استعدادهای بشری را سیراب و بارور کردهاند و همه این جویبارها از این چشمه سرچشمه میشوند چشمه جوشان فاطمه زهرا “.(۱۷ مرداد ۱۳۸۳، بیانات در دیدار جمعی از مداحان)
و اما زینب کبری، او نیز عظمت زنانه را همچون مادر معنا میکند و به تاسی از او الگوی مردان و زنان عالم میشود. او که نمونه کامل زن مسلمان است در بزرگترین واقعه تاریخ، ادامه بزرگترین انسان تاریخساز میشود. او ادامه حسین است.
او در بزم یزیدیان مایه افشای حقایقی شد که در بی اثر کردن خباثتهای استکبار نظیر ندارد چراکه با سخنان او بود که ورق تاریخ برگشت. او خود حماسهای بود در ادامه حماسهی حسین و تا قلب تاریخ پیش رفت و به اعماق جانها نفوذ کرد و در برابر صدای ظالمانهی یزید فریاد برآورد “و لله العزت و لرسوله و للمومنین” هنوز صدای فریاد رسای زینب در گوش جهانیان طنینانداز است. امروز این صدا از حنجره زنان مظلوم اما مقتدر عالم شنیده میشود.
او اگرچه شاهد سختترین مصائب شد اما هرگز به پروردگار عالم عرض نکرد که پروردگارا! مرا نجات بده. بلکه در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن.
“عظمت زنانه، یعنی این؛ یعنی مخلوطی از شور و عاطفه انسانی، که در هیچ مردی نمیتوان این عاطفهی شورانگیز را سراغ داد؛ همراه با متانت شخصیت و استواری روح که همه حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم میکند و روی آتشهای گداخته، شجاعانه قدم میگذارد و عبور میکند؛ در عین حال، درس میدهد و مردم را آگاهی میبخشد؛ … اسلام زن را به این طرف سوق میدهد. ۱۳۸۴/۰۳/۲۵
این الگو نشان داد که زن در حاشیه تاریخ نیست زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد و این عالم است که حول محور او میچرخد نه او حول محور دیگری.
و در پایان ” اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانی که میتوانند دنیا و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخِ حقیقی خود نائل آمده است” ۳۰ مهر ۱۳۷۶، بیانات در دیدار جمعی از بانوان)