در روزهای پایانی پیش از گشایش، ساختمان قدیمی شهرداری شیراز غرق در جنب و جوشی وصفناپذیر است. اینجا، قلب تپندهی شهر، به زودی میزبان نخستین موزه شهر خواهد بود؛ پروژهای که با یکسال و نیم تلاش شبانهروزی سازمان فرهنگی شهرداری و اداره گردشگری این سازمان، به ثمر نشسته است. به گزارش پیام خبر، در روزهای […]
در روزهای پایانی پیش از گشایش، ساختمان قدیمی شهرداری شیراز غرق در جنب و جوشی وصفناپذیر است. اینجا، قلب تپندهی شهر، به زودی میزبان نخستین موزه شهر خواهد بود؛ پروژهای که با یکسال و نیم تلاش شبانهروزی سازمان فرهنگی شهرداری و اداره گردشگری این سازمان، به ثمر نشسته است.
به گزارش پیام خبر، در روزهای پایانی پیش از گشایش، ساختمان قدیمی شهرداری شیراز غرق در جنب و جوشی وصفناپذیر است. اینجا، قلب تپندهی شهر، به زودی میزبان نخستین موزه شهر خواهد بود؛ پروژهای که با یکسال و نیم تلاش شبانهروزی سازمان فرهنگی شهرداری و اداره گردشگری این سازمان، به ثمر نشسته است.
ساختمان قدیمی شهرداری شیراز، این روزها غرق در جنب و جوشی خاص است. دیگر خبری از رفت و آمدهای اداری روزمره نیست؛ در عوض، قدمهای محتاط مرمتگران، و تبادل نظر کارشناسان، فضا را پر کرده است.
شیراز، این روزها گوشهای تازه از خود را برای روایت کردن آماده میکند. ساختمانی کهن در قلب شهر، حالا دارد به موزهای زنده و پویا بدل میشود؛ جایی برای تماشای تاریخ، شنیدن نغمههای فراموششده، و لمس هویت شهری در اتاقهایی که هرکدام قصهای تازه دارند.
در گوشه و کنار، جعبههای حاوی اشیای قدیمی و عکسهای تاریخی به چشم میخورد. کارگران با دقت مشغول نصب ویترینها هستند و نورپردازها تلاش میکنند تا با تنظیم نور، بهترین جلوه را به اشیا و فضای موزه ببخشند.گرافیستها با وسواس، جزئیات بصری فضاها را بررسی میکردند و تیمهای معماری و عمران، آخرین بخشهای اجرایی را نظارت میکردند.
این موزه، شبیه هیچ موزهای نیست. اینجا ویترینهای شیشهایِ ساکت خبری نیست. اینجا روایت زنده است. تعاملی است. تو را وارد قصه میکند. مینشاند وسط تجربه. هر اتاق، سناریویی منحصربهفرد دارد؛ از «عبادت، زیارت و سیاحت» تا «زلزله و بلایا»؛ موضوعاتی که با نگاهی نو و تعاملی به تصویر کشیده شدهاند. در راهروها، دیوارهایی هست که آدم را به مکث وامیدارد؛ عکسها و اسناد قدیمی شهرداری شیراز. قابهایی با نگاهی نافذ. عکسهایی از دهههای گذشته، و مردانی با عبای بلند که زمانی بر کرسی بلدیه نشسته بودند.
در میان این شلوغی، علی نیری ریس اداره گردشگری سازمان فرهنگی شهرداری ، را میبینم که نظارت بر کارها را بر عهده دارد. او در گفتوگو با من میگوید: “این موزه، نه فقط یک مکان برای نمایش اشیا قدیمی، بلکه دریچهای به گذشته شهر شیراز است. ما تلاش کردهایم تا با گردآوری اسناد، عکسها و اشیای ارزشمند، تصویری کامل از تاریخ، فرهنگ و زندگی اجتماعی این شهر به نمایش بگذاریم.”
صحبت با مسئولان پروژه نشان میدهد که این موزه، حاصل یک کار تیمی بزرگ است. بیش از پنج موسسه و بیست گروه هنری، همراه با تیمهای تخصصی و مشاوران هنری و تاریخی، در خلق این فضا سهیم بودهاند.
یکی از کارشناسان تیم تاریخ پژوهی میگوید: «مطالعه و پژوهش دقیقی در خصوص تاریخ شیراز و آداب و رسوم مردم آن صورت گرفته و تمام تلاش خود را کردهایم تا این پژوهشها در طراحی سناریوهای هر اتاق به کار گرفته شود.»
نکتهی جالب توجه، استفاده از هوش مصنوعی در طراحی برخی بخشهای موزه است. این فناوری، به خلق تجربههای تعاملی و جذاب کمک کرده و بازدیدکنندگان را به سفری در تاریخ و فرهنگ شیراز میبرد.
فضای موزه پر از جزئیاتی است که به چشم نمیآیند اما به دل مینشینند. کاشیهایی که مخصوص همین فضا ساخته شدهاند. اتاقهایی که مثل صحنههای تئاتر، تو را وارد روایت خودشان میکنند.
یکی از کارشناسان طراحی داخلی میگوید: «ما اینجا فقط طراحی نکردیم، قصه ساختیم. خواستیم بازدیدکننده، خودش وارد خاطرهها بشه. این فقط یک موزه نیست، یه تجربهی زیستهست.» سازمان فرهنگی شهرداری شیراز با همت و پیگیری های گسترده اداره گردشگری و زیارت، همکاری مجموعهای گسترده از متخصصان، این پروژه را از مرحله پژوهش تا اجرا پیش برده؛ آنهم با یکسال و نیم تلاش شبانهروزی.
شیراز در آستانهی یک رویداد فرهنگی مهم است. موزهای که نه تنها به معرفی تاریخ و فرهنگ این شهر کهن میپردازد، بلکه با رویکرد نوآورانه و تعاملی خود، تجربهای بینظیر را برای بازدیدکنندگان رقم خواهد زد.
و حالا، چند قدم بیشتر تا باز شدن درهای این موزه نمانده. موزهای که نه فقط محل نگهداری خاطرهها، بلکه تجلی زندهی زیست فرهنگی شیراز خواهد بود، خانهای برای گذشته، آغوشی برای آینده.