امروز میراث فرهنگی فارس بیش از یک «مدیر» به یک میراثدار آگاه، توانمند و اهل اندیشه نیاز دارد؛ کسی که بداند فرهنگ را نمیتوان با دستورالعملها اداره کرد، بلکه باید با زندگی، مشارکت و تدبیر به آن جان داد. جعفری، در همین مسیر ایستاده است. در زمانهای که بسیاری از انتصابات در حوزههای فرهنگی، علمی […]
امروز میراث فرهنگی فارس بیش از یک «مدیر» به یک میراثدار آگاه، توانمند و اهل اندیشه نیاز دارد؛ کسی که بداند فرهنگ را نمیتوان با دستورالعملها اداره کرد، بلکه باید با زندگی، مشارکت و تدبیر به آن جان داد. جعفری، در همین مسیر ایستاده است.
در زمانهای که بسیاری از انتصابات در حوزههای فرهنگی، علمی و اجرایی با دیده تردید و نگرانی نگریسته میشوند و اعتماد عمومی بارها در آزمونهای مشابه آسیب دیده، معرفی فردی با سابقهای روشن، ریشهدار در اندیشه و فرهنگ، و برخوردار از تجربهای عینی و مؤثر، میتواند روزنهای از امید را در فضای غبارآلود مدیریت فرهنگی بگشاید.
استاندار فارس، با پیشنهاد سید محمدامین جعفری حسینی برای تصدی مدیریت کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان، گامی هوشمندانه، حسابشده و برخاسته از درکی واقعی از نیازهای امروز فرهنگی استان برداشته است. این انتخاب را نه باید صرفاً یک انتصاب اداری، که میتوان آن را بیانیهای از تغییر رویکرد در مدیریت فرهنگ و میراث تلقی کرد.
جعفری، تنها نامی در فهرست گزینهها نیست. او کارنامهای دارد که میتوان ورق زد، دربارهاش پرسید، سنجید و بر پایهی آن، قضاوتی حرفهای داشت. از مدال طلای مسابقات علمی ژنو و جایزه ویژه وزارت علوم یونان، تا عنوان جوان برتر فرهنگ و هنر کشور و جایزهی کتاب سال دفاع مقدس؛ این دستاوردها نهتنها نشان از درخشش فردی، بلکه گواهی است بر پیوند او با مفاهیم نوآوری، مسئولیتپذیری فرهنگی و بینالمللینگری.
اما آنچه بیش از افتخارات جهانی اهمیت دارد، نحوهی زیست مدیریتی اوست. جعفری پیش از این، مسئولیت مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی منطقه آزاد قشم را بر عهده داشته و در آن موقعیت، با شناختی دقیق از ظرفیتهای بومی، دریایی، اکولوژیک و فرهنگی این جزیره استراتژیک، عملکردی مؤثر و مبتنی بر توسعه پایدار از خود بهجای گذاشت. نگاه او به میراث، ترکیبی بود از حفاظت هوشمندانه، مشارکت مردمی و تعامل منطقهای. تجربهی قشم، نشان داد که او میراث را صرفاً به عنوان ماموریتی تشریفاتی نمیبیند، بلکه آن را بستری برای رشد، آگاهی و هویتسازی قلمداد میکند.
همچنین در استان فارس نیز در سال ۱۳۹۴، در مدت کوتاه مدیریت خود بر کتابخانههای عمومی، نشان داد که با جسارت، خلاقیت و شبکهسازی فرهنگی میتوان جان تازهای به نهادهای راکد فرهنگی بخشید. موج کتابخوانی و شور اجتماعی آن روزها، هنوز هم در حافظهی فرهنگی استان به یاد مانده است.
ویژگی ممتاز جعفری، درک او از میراث است؛ نگاهی که نه صرفاً مدیریتی، بلکه فرهنگی، انسانی و تاریخیست. او میراث را تنها مجموعهای از سنگ، کتیبه یا اشیاء نمیبیند، بلکه آن را روایت زندهای از هویت، حافظه، خلاقیت و پیوست فرهنگی ملت میداند؛ روایتی که باید فهمیده، بازخوانی، محافظت و بهروز شود. چنین نگاهی امروز، بیش از هر زمان، برای استانی چون فارس ـ که بار امانت تمدنی یک ملت را بر دوش میکشد ـ ضروری و حیاتی است.
انتخاب چنین شخصیتی را باید پاسخی دانست به بحرانهای عمیق در حوزهی فرهنگ، از فرسایش تاریخی سرمایههای ملی گرفته، تا انزوای نهادهای میراثی از بدنهی مردم. اگر این انتخاب به مرحلهی اجرا برسد، میتواند آغازی باشد بر یک بازتعریف کلان در جایگاه و عملکرد مدیریت میراث فرهنگی استان؛ حرکتی برای عبور از تشریفات تکراری و رسیدن به کنشهای موثر، زاینده و بیننسلی.
در شرایطی که مدیریت فرهنگی کشور گاه گرفتار روزمرگی، نگاههای سطحی و انتصابهای فاقد پشتوانهی فکریست، ورود چهرهای چون جعفری حسینی ـ با پشتوانهای از پژوهش، بینش، کار میدانی و تعامل جهانی ـ میتواند نشانهی بارزی از بازگشت عقلانیت و شایستهگزینی به بدنهی اجرایی فرهنگ باشد.
امروز میراث فرهنگی فارس بیش از یک «مدیر» به یک میراثدار آگاه، توانمند و اهل اندیشه نیاز دارد؛ کسی که بداند فرهنگ را نمیتوان با دستورالعملها اداره کرد، بلکه باید با زندگی، مشارکت و تدبیر به آن جان داد. جعفری، در همین مسیر ایستاده است.
امید که این انتخاب، تنها در حد معرفی باقی نماند و فارس، صدای تاریخی خود را از زبان مدیری بشنود که با زبان فرهنگ سخن میگوید، نه فقط با ادبیات اداری.