نظام آموزشوپرورش، بهعنوان زیربنای توسعهی پایدار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر جامعهای، باید الگویی از عدالتمحوری، شایستهسالاری و بیطرفی مدیریتی باشد. با این حال، آنچه این روزها در برخی نواحی آموزش. و پرورش شاهد آن هستیم، نه از جنس تحول سازنده، بلکه یادآور تصفیه حساب های سلیقهای و چینشهای قبیلهگرایانهای است که بیش از آنکه […]
نظام آموزشوپرورش، بهعنوان زیربنای توسعهی پایدار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر جامعهای، باید الگویی از عدالتمحوری، شایستهسالاری و بیطرفی مدیریتی باشد. با این حال، آنچه این روزها در برخی نواحی آموزش. و پرورش شاهد آن هستیم، نه از جنس تحول سازنده، بلکه یادآور تصفیه حساب های سلیقهای و چینشهای قبیلهگرایانهای است که بیش از آنکه ریشه در تدبیر و برنامه داشته باشد، در پی یکدستسازی سیاسی و حذف صداهای مستقل، حرفهای و دغدغهمند است.
به گزارش پیام خبر، نظام آموزشوپرورش، بهعنوان زیربنای توسعهی پایدار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر جامعهای، باید الگویی از عدالتمحوری، شایستهسالاری و بیطرفی مدیریتی باشد. با این حال، آنچه این روزها در برخی نواحی آموزش. و پرورش شاهد آن هستیم، نه از جنس تحول سازنده، بلکه یادآور تصفیه حساب های سلیقهای و چینشهای قبیلهگرایانهای است که بیش از آنکه ریشه در تدبیر و برنامه داشته باشد، در پی یکدستسازی سیاسی و حذف صداهای مستقل، حرفهای و دغدغهمند است.
در یکی از نواحی آموزشوپرورش شهر شیراز، تهیه فهرستی با بیش از ۴۰ تغییر مدیریتی در سطح مدارس ، آنهم صرفاً بهدلیل عدم حضور در ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان موجی از نگرانی و نارضایتی را برانگیخته است. این حجم از جابهجاییها، اگر نه بر مبنای ارزیابیهای عملکردی، بلکه بر پایه معیارهای سلیقهای و گرایشهای جناحی صورت پذیرد باید از خود پرسید: آیا آموزشوپرورش به ملک شخصی یک جریان خاص تقلیل یافته است؟
تاسفبارتر آنجاست که در سایه بیتوجهی به اصل بدیهی «تعارض منافع»، یکی از مناصب حساس به شوهرخواهر به عنوان رئیس بازرسی عملکرد در یکی از نواحی سپرده میشود؛ تصمیمی که نهتنها شائبه دخالت منافع شخصی را تقویت میکند، بلکه اعتماد عمومی به سلامت انتصابات را نیز مخدوش میسازد.
آموزشوپرورش؛ میدان رقابتهای باندی نیست
تقسیمبندی خطرناک «خودی ـ غیرخودی»، که این روزها در بدنه آموزشوپرورش رواج یافته، پیامدهای ویرانگری برای انسجام سازمانی و امنیت شغلی فرهنگیان به همراه دارد. معلم یا مدیری که امنیت شغلیاش نه بر اساس کارنامه حرفهای، بلکه بر مبنای میزان نزدیکیاش به حلقههای قدرت تعریف شود، چگونه میتواند با انگیزه و آرامش به تربیت نسل آینده همت گمارد؟
بدتر از آن، هنگامیکه تصمیمات درباره حفظ یا کنار گذاشتن مدیران بر پایه وابستگی آنها به مؤسسات خاص آموزشی یا سهامداری در مدارس غیرانتفاعی اتخاذ میشود، باید نگران ورود منافع شخصی و اقتصادی به حریم سیاستگذاری آموزشی بود؛ عرصهای که باید از هرگونه منفعتطلبی دور باشد.
قومگرایی در قامت انتصاب؛ زنگ خطری برای هویت ملی آموزش
گرایش به استخدام و ارتقای افراد صرفاً بهدلیل تعلق جغرافیایی یا قومیتی مشترک، اگرچه ممکن است در ظاهر امری بیاهمیت جلوه کند، اما در عمل نشاندهنده شکلگیری شبکههایی غیررسمی و قبیلهمحور در درون سیستم است. آیا چنین رویکردی بهمعنای انکار ظرفیتها و استعدادهای فرهنگیان نیست؟ مگر نه این که آموزشوپرورش باید تبلور وحدت ملی باشد، نه عرصه تنگنظرانه محلیگرایی.
امروز ، اداره کل آموزشوپرورش فارس باید به این روندشکل گرفته و نگرانکننده پاسخ دهد؛ آن هم با انتشار گزارشهایی شفاف و مستند درباره فرآیند انتصاب و عزل مدیریت ها در سطوح مختلف نظام تعلیم وتربیت استان. سازمان بازرسی کل ودیگر نهادهای نظارتی نیز میبایست بهصورت قاطع و بدون هیچگونه ملاحظه ای به پروندههای تعارض منافع، انتصابات فامیلی و گزینشهای سلیقهای ورود نمایند رسانهها و نهادهای ناظر مردمی نیز باید با حفظ استقلال حرفهای، نقش مطالبهگرانه و شفافساز خود را بهطور جدی ایفا نمایند.فرهنگیان نیز نباید در برابر این روندها سکوت کنند؛ چراکه صیانت از شان معلم، منزلت مدرسه و کیفیت آموزش، تنها در سایه سالمسازی فضای مدیریتی ممکن است.
یادمان باشد؛آموزشوپرورش قلب تپنده یک ملت است. با قلب بیمار نمیتوان رویاهای بزرگ را محقق ساخت. وظیفه ما این است این قلب را از آلودگیهای سلیقه، تعصب و انحصار، پاک نگاه داریم. وکلام آخر این که ؛اگر این روند که قرار است از ۲۹ مرداد کلید بخوردادامه یابد مصادیق ومافیاهای شکل گرفته به ویژه در حوزه موسسات آموزشی مرتبط با کنکور وسایر موارد را نیز به صورت رسانه ای اعلام خواهیم کرد.