در حالیکه مردم و نخبگان استان فارس در انتظار آغاز فصلی تازه در توسعه صنعتی شمال استان بودند، خبر انتصاب مدیرعامل جدید شرکت فولاد اقلید پارس به جای آنکه نوید پیشرفت بدهد، موجی از پرسش، شایعه و نارضایتی را به همراه آورده است. به گزارش پیام خبر، در حالیکه مردم و نخبگان استان فارس در […]
در حالیکه مردم و نخبگان استان فارس در انتظار آغاز فصلی تازه در توسعه صنعتی شمال استان بودند، خبر انتصاب مدیرعامل جدید شرکت فولاد اقلید پارس به جای آنکه نوید پیشرفت بدهد، موجی از پرسش، شایعه و نارضایتی را به همراه آورده است.
به گزارش پیام خبر، در حالیکه مردم و نخبگان استان فارس در انتظار آغاز فصلی تازه در توسعه صنعتی شمال استان بودند، خبر انتصاب مدیرعامل جدید شرکت فولاد اقلید پارس به جای آنکه نوید پیشرفت بدهد، موجی از پرسش، شایعه و نارضایتی را به همراه آورده است.
انتخاب فردی غیربومی، کمتجربه و فاقد سابقه قابل توجه در مدیریت صنایع فولادی در راس این پروژه، نگاهها را بهسوی پشتپرده تصمیمسازیها در هیئتمدیره و سهامداران معطوف کرده است.
معیار انتخاب چه بوده است؟
پرسش نخست و کلیدی، که هنوز پاسخی شفاف به آن داده نشده، این است:
معیار انتخاب مدیرعامل جدید چه بوده است؟
آیا ملاک، تجربه و کارنامه مدیریتی بوده یا توصیه و ارتباط؟
منابع آگاه میگویند فرد منصوبشده تنها ۱۰ ماه سابقه عضویت در هیئتمدیره یک شرکت فولادی دیگر را دارد؛ سابقهای که حتی برای یک مدیر میانی نیز رزومه پُر و پیمانی به شمار نمیآید، چه رسد به مدیریت یک پروژه ملی.
پاسخهای مبهم از درون هیئتمدیره
در گفتوگویی با رضا حیدری دریاسری، مدیرعامل شرکت صنایع آهن و فولاد سرمد و عضو هیئتمدیره فولاد اقلید پارس، وی در پاسخ به پرسشها درباره نحوه انتخاب مدیرعامل جدید گفت: بهتر است از آقای سعد محمدی، سهامدار اصلی یا رئیس هیئتمدیره بپرسید. من سخنگوی شرکت نیستم. بومی یا غیربومی بودن مهم نیست؛ ملاک اصلح بودن و شایستگی است. خود من یزدی نیستم اما در یزد کار میکنم.
او در ادامه افزود: این انتخاب سفارشی نیست. پروژه هنوز در مرحله اجراست، نه تولید؛ کسی که توسعه کار کرده و نگاه توسعهای دارد، بهترین گزینه است.
با این حال، اظهارات حیدری دریاسری نمی تواند افکار واذهان را قانع کند.
چگونه ممکن است مدیری که حتی سابقه مدیرعاملی ندارد و صرفاً چند ماه عضو هیئتمدیره یک پروژه بوده، «نگاه توسعهای»، او معیار شایستگی می شود؟
آیا مسولان فارس در جریان بوده اند؟
مسئله مهم دیګر، نادیده گرفتن جایگاه استان فارس در فرآیند تصمیمگیری است.
بر اساس گفتههای عضو هیئتمدیره از نمایندګان مردم استان به ویژه اقلید پیرامون این انتخاب بازخوردی نداشته اند، حال مشخص نیست آیا استاندار فارس هم در جریان این تصمیم بوده یا خیر.
اگر چه عضو هیئت مدیره فولاد اقلید گفته است: حتماً از استاندار نظرخواهی شده؛ این یک روال معمول است.
اما تا این لحظه هیچیک از مقامات استانی چنین موضوعی را تایید نکردهاند. اگر نظرخواهی صورت گرفته، چرا هیچ مقام رسمی در فارس در این باره سخن نمیگوید و از آن دفاع نمی کند؟
بوی سفارش در هوای فولاد اقلید
گرچه عضو هیئتمدیره تاکید دارد که انتخاب مدیرعامل جدید «سفارشی» نیست، اما نحو انتخاب، رزومه، ارتباطات و روند تصمیمگیریها چیز دیگری میگوید.
وقتی فردی با تجربه محدود، از بیرون استان، بدون سابقه اجرایی در فولاد و تنها با چند ارتباط مشخص، ناگهان بر کرسی مدیریت مینشیند، نمیتوان این انتخاب را از «سفارش» و «توصیههای خاص» جدا دانست.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که دهها نیروی بومی متخصص و مدیران باسابقه فولادی در خود استان فارس حضور دارند؛ افرادی که نه تنها تجربه میدانی دارند، بلکه با شرایط منطقه، ظرفیتهای محلی و چالشهای زیرساختی آن نیز آشنا هستند.
نادیده گرفتن این سرمایه های انسانی، معنایی جز بیاعتمادی به توان استان وتوان بالای لابی گری ندارد.
امروز در کنار همه ی پرسش ها این نکته مهم نیز مطرح است ، مسئولیت ریسک این انتخاب بر عهده کیست؟ آیا نماینده سهامداران و هیئتمدیره که این تصمیم را گرفتهاند، پاسخگوی پیامدهای آن خواهند بود؟ یا باز هم طبق معمول، در صورت بروز مشکل، تقصیر به گردن استان و شخص سوم انداخته میشود؟
فارسِ بزرگ، باز هم نادیده گرفته شد
استان فارس سالهاست قربانی تصمیمهای غیرمنطقی و نگاههای مرکزگرایانه است.
اکنون نیز در بحث انتخاب مدیرعامل فولاد اقلید، به نظر میرسد فارس نه تصمیمگیر بوده و نه حتی دیده شده است.
در استانی که دهها چهره برجسته در صنعت فولاد و انرژی دارد، چگونه ممکن است مدیری از بیرون استان، با سابقه محدود، بدون شناخت میدانی، مسئول هدایت پروژهای به این وسعت شود؟
این انتصاب نه تنها نشانه بیاعتمادی به توان بومی است، بلکه ضربهای به روحیه و انگیزه نیروهای محلی است که سالها برای توسعه صنعتی فارس تلاش کردهاند.
فولاد اقلید میتوانست نماد اعتماد، شفافیت و شایستهسالاری در فارس باشد.
اما امروز، با انتخابی مبهم و پرشائبه، در معرض بیاعتمادی عمومی و بحران مشروعیت مدیریتی قرار گرفته است.
پرسشهایی که باید بیپاسخ نمانند: – معیار واقعی انتخاب چه بوده است؟ – آیا نمایندگان و استاندار فارس در جریان تصمیم بوده یا صرفاً بعد از اعلام، مطلع شده اند؟ – چرا از نیروهای بومی و متخصص استان استفاده نشد؟ – و اگر این انتخاب اشتباه از آب درآید، چه کسی پاسخگوی تبعات آن خواهد بود؟
به هر حال تازمانی که به این پرسشها پاسخی روشن داده نشود، فولاد اقلید نه در مسیر توسعه، بلکه در سایه بیاعتمادی، شایعه و نارضایتی باقی خواهد ماند.