فراموشی زبان و سنت، هویت ایرانی را فرو میریزد
شاعر و نویسنده معاصر گفت: زبان فارسی و سنتهای فرهنگی ایران ستونهای اصلی هویت ملی هستند و هرگونه غفلت از آنها به معنای فروپاشی فرهنگ ایرانی است و مصرفگرایی و هجوم واژگان بیگانه، همراه با بیتوجهی به میراث ادبی و معنوی، جامعه را به سمت بیهویتی سوق می دهد. به گزارش پیام خبر از […]
شاعر و نویسنده معاصر گفت: زبان فارسی و سنتهای فرهنگی ایران ستونهای اصلی هویت ملی هستند و هرگونه غفلت از آنها به معنای فروپاشی فرهنگ ایرانی است و مصرفگرایی و هجوم واژگان بیگانه، همراه با بیتوجهی به میراث ادبی و معنوی، جامعه را به سمت بیهویتی سوق می دهد.
به گزارش پیام خبر از اراک، یوسفعلی میرشکاک شامگاه چهارشنبه در پنجمین رویداد ملی وطن پارسی اظهار کرد: فارسی از آغاز با مفاهیم دینی گره خورده و بسیاری از واژگان اسلامی با معادلهای زرتشتی یا فارسی وارد فرهنگ ما شدهاند؛ چنانکه “الله” به “ایزد” یا “یزدان” ترجمه شد، “صلاه” به “نماز” و “صوم” به “روزه”. این ترجمهها نشان میدهد ایرانیان برای پذیرش دین جدید، آن را با واژگان آشنا و بومی خود همنشین کردند.
میرشکاک بیان کرد: زبان مهمترین سرمایه انسان است چرا که از ارتباط خدا و انبیا تا ارتباط مادر و کودک، از دانش و بینش تا ادبیات، شعر، سینما و تئاتر، همه بر مدار زبان استوار است و اگر این زبان از میان برود، همه دستاوردهای بشری فرو می ریزد.
وی با اشاره به پیوند زبان با هویت، فلسفه و شعر گفت: زبان تنها ابزار تفاهم نیست، بلکه هویت ما را شکل میدهد.
میرشکاک با اشاره به به تهدیدهای فضای مجازی گفت: بکی از عواملی که زبان و تفکر را در معرض خطر قرار داده، فضای مجازی است، اکنون جهانیان، بهویژه ایرانیان، مدام در حال تجلی هستند از غذا خوردن تا مراسم عروسی و عزا، همه چیز را به تصویر میکشند و این وضعیت نشان میدهد که زبان و بیان انسانی در معرض نوعی سطحیسازی و تهدید قرار گرفته است.
وی تاکید کرد: زبان نهتنها ابزار ارتباط، بلکه اساس هویت و تفکر انسان است. اگر زبان از دست برود، همه دستاوردهای بشری از دانش و هنر تا ایمان و فرهنگ فرو خواهد ریخت.
شاعر و نویسنده معاصر گفت: یکی از علل تاریخی وضعیت امروز جامعه ایرانی، محدودیتهایی است که در طول تاریخ بر امکان تجلی فردی و جمعی تحمیل شده و بسیاری از جلوههای فرهنگی و هنری ما تحت فشار قرار گرفتهاند این روند سبب شد که ایرانیان برای حفظ هویت خود به باور انتظار، امام دوازدهم ( عج) تکیه کنند.
میرشکاک افزود: پیش از انقلاب، هر حکومتی که بر سر کار میآمد، در برابر این باور ناگزیر بود قواعدی تازه از حلال و حرام بسازد، در تاریخ ایران بارها دیدهایم که برخی سنتها و آیینها برای دههها کنار گذاشته میشدند تا در زمان مناسب دوباره مستقر شوند و این مهم نشان میدهد که انتظار، نه یک حالت منفعل، بلکه نیرویی فعال در فرهنگ ایرانی بوده است.
وی با اشاره به تمدن مدرن و تکنولوژیهای جدید گفت: اکنون بسیاری از مردم موجودیت خود را با اشیایی چون تلفن همراه یا محصولات غربی اثبات میکنند که این فاجعه است که هویت انسان با چیزی تعریف شود که نه خودمان ساختهایم، نه ابتکار ماست و نه ربطی به فرهنگ ما دارد همچنین زمانی که عشق و روابط انسانی نیز به خرید یک وسیله گره میخورد، نشان میدهد که ما به سطحی از بردگی رسیدهایم.
این شاعر و نویسنده ادامه داد: اکنون مفردات زبان ما مورد حمله قرار گرفتهاند، در گفتوگوی روزمره، دهها واژه بیگانه و از “ریموت” و “استایل” تا “گیم” وارد شده وه ین هجوم واژگان نشان میدهد که زبان روزمره ما در معرض تغییرات جدی است.
میرشکاک با انتقاد از تقلید فرهنگی و زبانی تاکید کرد: آینه شدن خوب است، اما آینهبودن باید به معنای بازتاب حقیقت و نه تقلید کورکورانه باشد اما متاسفانه ما به جای تمایز، به تقلید زبان فرنگی روی آوردهایم در حالی که معماری ایرانی با آن عظمت هیچگاه نیاز به نوشتن و تقلید نداشت، از زمان ورود ایران به مدرنیته در عصر قاجار، این تقلید آغاز شد و اکنون به مرحلهای رسیدهایم که هویت فرهنگی ما را تهدید میکند.
وی تاکید کرد: زبان و فرهنگ ایرانی زمانی شکوفا میشوند که از تقلید فاصله بگیرند و بر اصالت خود تکیه کنند و چنانچه زبان و هویت از دست برود، دیگر چیزی از ایرانی بودن باقی نمی ماند.
این شاعر و نویسنده معاصر گفت: یکی از چالشهای اصلی فرهنگ امروز ایران، غلبه واژگان بیگانه و تمایزطلبی زبانی است که به تعبیر او «هیچ بودن» را به جای هویت اصیل نشانده است.
میرشکاک گفت: اکنون بسیاری از ما با بهکار بردن یک واژه فرنگی احساس موجودیت میکنیم، در حالی که این اصالت تکنیکی نه از ماست و نه ریشه در فرهنگ ما دارد، این بیعرضگی از خود ماست که نمیتوانیم در برابر آن مقاومت کنیم.
وی با انتقاد از تقلید فرهنگی و اجتماعی گفت: فرهنگ ایرانی عظمت خود را نه در تقلید از روم و یونان، بلکه در تمایز خود یافته است، در فردوسی، مثنوی معنوی مولانا، حقیقتالحقیقه سنایی. اما اکنون از این میراث دور شدهایم.
میرشکاک تاکید کرد: ایمان و بینش ایرانی در طول تاریخ بر تمایز استوار بوده استو چنانچه این تمایز از دست برود و زبان و فرهنگ ما در تقلید و واژگان بیگانه حل شود، دیگر چیزی از عظمت ایران باقی نخواهد ماند.
شاعر و نویسنده معاصر گفت: یکی از مهمترین تهدیدهای امروز فرهنگ ایرانی «غارت زبانی» یعنی از دست دادن واژگان اصیل و جایگزینی آنها با مفردات بیگانه است و اکنون به جایی رسیدهایم که گمان میکنیم غربزده بودن نوعی استقرار و هویت است، در حالی که این بیهویتی است و به نوعی مبارزه با نظام فرهنگی و رسانهای داخلی بدل شده است.
وی با اشاره به جایگاه بزرگان ادب و عرفان ایرانی گفت: امتیاز سخن خیام در همین است که پیچیدگی فرهنگ ما را به زبان ساده بیان کرده است ،کسی که خیام را نمیفهمد، در حقیقت فرهنگ ایرانی را نمیفهمد بزرگان ما چون حلاج و حافظ عظمت خود را در تحویل به نیستی میدیدند و به معنای عبور از حجاب خودی و رسیدن به حقیقت است و این همان چرخهای است که پیامبر اسلام (ص) آن را عبودیت و سازش خدایی نامید.
این شاعر و نویسنده ادامه داد: چنانچه این چرخه فراموش شود و تفاخر به کار بردن واژههای فرنگی به امتیاز انسان ایرانی بدل شود دایره فرهنگ ما خواهد شکست و همچون کمانی است که دیگر در دست ما نیست، بلکه در دست فرهنگ مهاجران غربی قرار گرفته و ما را به بردگی میکشاند.
وی تاکید کرد: راه نجات فرهنگ ایرانی بازگشت به زبان و میراث اصیل است و چنانچه این مهم کامل نشود، همه دستاوردهای تاریخی و معنوی ما در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.
میرشکاک گفت: جامعه ایرانی تنها در عرصه زبان نیست، بلکه در ناتوانی از تحمل تنهایی و وابستگی افراطی به ارتباطهای سطحی نیز نمود یافته است. وی افزود: ما قومی بودیم که سالیان سال اگر تنها میبودیم، عین خیلمان نبود اما اکنون به جایی رسیدهایم که نیم ساعت تنهایی را تاب نمیآوریم و این مهم نشان دهندن پوچ بودن و گسست فرهنگی و زبانی ما است.
میرشکاک با اشاره به دیدگاههای دکتر علوی دربارهی واژههای علمی و روانشناسی گفت: هنگام ورود روانشناسی و روانکاوی به ایران، به جای آنکه معادلهای دقیق فارسی ساخته شود، ترجمههای ناقص و نارسایی به کار رفت. این امر خرد ما را گسسته کرد و ما به تعمد خودمان میخواهیم زبان را گسسته کنیم و این خطر بزرگی است.
این شاعر و نویسنده با اشاره به تجربه غرب گفت: غرب نیز زمانی همانند ما بود، اما راهی یافت و مسیر را بست تا تولیدکننده شود اما اکنون در جادهای قدیمی حرکت میکنیم که تنها یک ماشین میتواند از آن عبور کند و دیگری باید به خاکی برود، غرب تولیدکننده اما ما مصرف کنندهایم و هر زمان چند قدم جلو میرویم، دوباره از صفر شروع میکنیم.
وی تاکید کرد: هویت ایرانی در مصرفگرایی از دست میرود، باید به جای مصرفکننده بودن، تولیدکننده فرهنگ و زبان خود باشیم و چنانچه این مسیر ادامه یابد، دیگر چیزی از عظمت ایران باقی نخواهد ماند.
میرشکاک ادامه داد: ژبان فارسی که در خراسان شکل گرفت اکنون بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار دارد و زبان فارسی روز به روز ویرانتر میشود، چرا که باورها و معتقدات ما مغلوب نحوه زندگی مدرن شدهاند.
میرشکاک با اشاره به تاریخ عباسیان و ورود احادیث مجعول به فرهنگ اسلامی گفت: در قرون نخستین، بسیاری از احادیث به دلخواه ساخته و جمعآوری شد، هنگامی که بنیعباس با کمک ابومسلم بر سر کار آمدند، فرهنگ ایرانی در برابر سیطره آنان قرار گرفت و در مقابل، فرهنگ سامانی در خراسان زبان فارسی را برانگیخت و به آن جان تازهای بخشید.
وی گفت: اکنون کالاهای صنعتی، صور مختلف تکنولوژی، وسعت جهان مجازی و رسانههای فراگیر همراه با نیازهای غیرضروری، مجال هرگونه منش و کنش فرهنگی را از ما گرفتهاند و مقابله با تمدن مدرن فرساینده است، از یک سو میخواهیم دادههای تمدن را داشته باشیم و از سوی دیگر میخواهیم سنن و باورهای خود را حفظ کنیم. این پارادوکس ما را به محالاندیشی کشانده است.
این شاعر و نویسنده با اشاره به تغییرات فرهنگی در جامعه گفت: در فرهنگی بزرگ شدم که اگر کسی کلاه یا چفیه بر سر نداشت، سرزنش میشد و معیار مرد شرقی حتی در پوشش سادهای چون عرقچین نمود داشت اما اکنون این معیارها کنار گذاشته شدهاند و جای خود را به مظاهر مدرن دادهاند، زمانی که مردان شلوار جین میپوشند و زنان حجاب سنتی را کنار میگذارند، این نشانه پارادوکس فرهنگی ماست.
یرشکاک تاکید کرد: هر آنچه که از فرهنگ گذشته مانده باشد و مزاحم دینامیسم امروز شود، خود به خود کنار گذاشته خواهد شد و جامعه به شکلی نامحسوس آن را حذف میکند اگر این روند ادامه یابد، فرهنگ و تمدن ایرانی توانمندی خود را از دست خواهد داد.
شاعر و نویسنده معاصر بیان کرد: یکی از چالشهای اصلی فرهنگ کنونی ایران، غلبه واژگان بیگانه و تمایزطلبی زبانی است که به تعبیر او «هیچ بودن» را به جای هویت اصیل نشانده است.
میرشکاک گفت: بسیاری از ما با بهکار بردن یک واژهی فرنگی احساس موجودیت میکنیم، در حالی که این اصالت تکنیکی نه از ما و نه ریشه در فرهنگ ما دارد، این بیعرضگی از خود ماست که نمیتوانیم در برابر آن مقاومت کنیم.
وی با انتقاد از تقلید فرهنگی و اجتماعی گفت: فرهنگ ایرانی عظمت خود را نه در تقلید از روم و یونان، بلکه در تمایز خود در فردوسی، مثنوی معنوی مولانا، حقیقتالحقیقه سنایی یافته است اما اکنون از این میراث دور شدهایم و تبلیغات مدام از سرزمین ابنسینا، ابوریحان، خیام و حافظ سخن میگویند، اما این بزرگان همه یک حقیقتاند: لا تکرار فی التجلی. سخن خیام که میگوید “از خاک برآمدیم و بر باد شدیم” نشاندهنده بینش و ایمان ایرانی و تمایز انسان ایرانی میان خاک و باد است.
شاعر و نویسنده معاصر گفت: سنتها و آداب گذشته ایرانیان هرگاه مزاحم حرکت و پویایی امروز شوند، باید پیش از آنکه جامعه را از پا درآورند، با خردمندی کنار گذاشته شوند و آنچه از فرهنگ و تمدن گذشته باقی مانده، اگر مانع توانمندی امروز باشد، خود به خود حذف خواهد شد. این حذف نه از سر بیاعتنایی، بلکه از سر خردمندی است.
میرشکاک افزود: از غرب باید تنها آنچه ضروری و ناگزیر است پذیرفته شود و نه هر آنچه که مصرفگرایی بر ما تحمیل میکند چرا که استقرار در مصرف، سقوط در دام علوم و تکنیک بیهدف است و آنچه باید میان آنچه نیاز واقعی است و آنچه صرفاً مصرفگرایی است، تمایز قائل شویم.
وی با اشاره به آموزههای دینی گفت: «امیرالمؤمنین (ع) در کلام خود بر ضرورت تشخیص زمان و موقعیت تاکید کردهاند و اکنون نیز جامعه ایرانی باید بداند که چه چیزی برای بقا و پیشرفت ضروری است و چه چیزی صرفاً مصرف بیحاصل است.
این شاعر و نویسنده تاکید کرد: آنچه باید از گذشته حفظ شود، اصالت و خرد است و آنچه باید از غرب پذیرفته شود، تنها ضرورتها و ناگزیریها است، هرگونه استقرار در مصرف، انحرافی است که فرهنگ و تمدن ایرانی را تهدید میکند.
وی تاکید کرد: راه نجات فرهنگ ایرانی بازگشت به زبان و میراث اصیل است و چنانچه این مهم کامل نشود تمام دستاوردهای تاریخی و معنوی ما در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.
این استاد دانشگاه گفت: زبان و فرهنگ ایرانی زمانی شکوفا میشوند که از تقلید فاصله بگیرند و بر اصالت خود تکیه کنند در غیر این صورت، دیگر چیزی از ایرانی بودن باقی نخواهد ماند.
کد خبر ۲۶۱۳۱۳
