به گزارش ایسنا، در شلوغی و همهمه نمایشگاه کتاب، متنی به زبانی آشنا به گوش میرسد، ناخودآگاه سر برمیگردانم؛ دخترانی با لباس محلی در غرفه. بروشور راهنما را برمیدارم تا ببینم کارشان چیست. یکی از خانمهای غرفه مرا راهنمایی میکند اما میخواهم با مدیر این استارتآپ صحبت کنم و از ایده و کتابهایشان بپرسم.
اما درگیر بحث با خانمی است که میگوید: «حق ندارید این بلا را سر زبان فارسی بیاورید. کار شما شروع تجزیهطلبی است. اصلا ترکی و بلوچی زبان نیست گویش است. به چه حقی این کار را میکنید…» کمی دورتر میایستم و بحث را به تماشا مینشینم.
یاد گزارشی میافتم که از «یک انقراض جهانی!» گفته بود؛ زبانشناسان میگویند که تا کنون حدود هفتهزار زبان در جهان به ثبت رسیده، اما تخمین فعلی نشان میدهد که تا صدسال دیگر حداقل نیمی از این زبانها منقرض خواهند شد. تعداد فعلی گویشوران، روند افزایش یا کاهش گویشوران، سن و سال گویشوران، تعداد افرادی که از کودکی آن زبان را یاد میگیرند و… از مولفههایی هستند که برای تعیین خطر انقراض در نظر گرفته میشوند. این در حالی است که گفته میشود در ایران نیز برخی زبانهای محلی در معرض خطر انقراض قرار دارند.
گاه این بحث در محافل مطرح میشود که چرا کتابهایی برای اقوام مختلف ایرانی نداریم و گاه آنها نمیتوانند با کتابها ارتباط برقرار کنند.
از شعبانی، مدیر استارتآپ و اپلیکیشن شنوبوک، میخواهم درباره این طرح خود بگوید و او از علاقهاش به زبانهای محلی میگوید که باعث شده سراغ یادگیریشان برود. از طرف دیگر به خاطر شغل و تحصیلاتش که مدیریت کسب و کار بوده و به شرکتها و سازمانها مشاوره میداده، این دغدغه برایش به وجود آمده که چرا سازمانها و شرکتها و بویژه بدنه آنها کتاب نمیخوانند و از سال ۱۳۹۹ ایده خود را پی میگیرد.
او میگوید ابتدا دلیل این را که چرا مردم کتاب نمیخوانند بررسی کرده است و به این نتیجه رسیده که در وهله اول با توجه به تغییر سبک زندگی مردم، آنها دیگر حوصله خواندن کتابهای با حجم بالا را ندارند، در وهله دوم این است که ادبیات کتابها با ساختار گفتاری مردم متفاوت بوده و مردم دوست دارند همانطور که عامیانه صحبت میکنند، کتاب بشنوند. از طرف دیکر ۴۹ درصد از جمعیت کشورمان را اقوام مختلف تشکیل میدهند که هرکدام زبان مادری حود را دارند و روزشان را با آن سپری میکنند و کم پیش میآید مثلا خریدشان به زبان فارسی باشد و کمتر پیش آمده محتوایی با زبان خود داشته باشند. همه ما غر میزنیم که مردم ایران کتاب نمیخوانند و سرانه مطالعهمان، ۱۲ دقیقه است درصورتی که این عدد در هند ۱ ساعت و ۵۲ دقیقه است.
او در ادامه با بیان این که محتوای مناسب اقوام و مردم معمولی نداشتیم، تمرکز حوزه کارشان را در این بخش میخواند و توضیح میدهد: سال ۱۴۰۰، زیرساختهای ایدهمان و در سال ۱۴۰۱ کارهای اجرایی را شروع کردیم: ابتدا نویسندههایی را جذب کردیم که کار خلاصهنویسی را برایمان انجام دهند، از کتاب چیزی کم نکنند و فرایند کتاب را از مقدمه و اینکه نویسنده چه میخواهد بگوید بیاورند و نتیجهگیری داشته باشند. در این سالها سبک زندگی مردم تغییر کرده است، حتی در اینستاگرام دیگر آی.جی. تی طولانی نمیتوانید بگذارید. هوش مصنوعیشان به این نتیجه رسیده که مردم فقط ۹۰ ثانیه اول را میبینند و الان ریلز ۹۰ ثانیهای داریم زیرا ذهنها تغییر کرده است و الان کسی نمیآید کتاب ۲۰۰ صفحهای بخواند و بشنود به جز ۵ درصد از جامعه.
شعبانی با اشاره به برنامه کتابباز ادامه میدهد: آقای مجتبی شکوری در برنامه کتابباز با زبان محاوره و مردم کوچه و بازار درباره کتاب میگفت و این موضوع تجربه شده بود و مردم استقبال میکردند زیرا او کتاب ر ا خوانده و به زبان مردم که آن را درک میکنند برای آنها تعربف میکرد. مردم این را دوست دارند نه ادبیات سنگین را. همانطور که گفته شد محتوای مناسب اقوام را نداشتیم. از میان مترجمان و گویندگان حرفهای هر استانی فردی را پیدا کردیم و با یک تیم ۳۲ نفره، توانستیم بیش از ۱۰۰ کتاب را در اپلیکیشنمان بارگذاری کنیم. استقبال مردم تاکنون خوب بوده و برخی از ما تشکر میکنند که «زبانی که اجدادمان به من رساندند، کمکم دارد فراموش میشود اما شما آن را احیا میکنید» و این خستگی ما را درمیکند.
او درباره بازخوردهای منفی نیز میگوید: هر ایدهای در دنیا، یکسری موافق دارد و یکسری مخالف. ما در بحث زبانهای مادری دو تفکر داریم؛ یک تفکر این است که پدر و مادرهایی میگویند ما صرفا با زبان مادری با فرزندمان صحبت میکنیم و زمانی که وارد اجتماع شوند، زبان فارسی را یاد میگیرند، اما این فرد زمانی که وارد اجتماع میشود به خاطر لهجهاش ممکن است توسط اطرافیان مسخره شود و اعتماد به نفسش پایین بیاید یا به این دلیل وارد بحثها نشود یا نتواند از حقش دفاع کند. این فرد تصمیم میگیرد این رویه را که فقط با او به زبان محلیاش صحبت شده بر سر بچههایش نیاورد و به هیچ عنوان با زبان مادری با آنها صحبت نکند. به نظرم هر دو دیدگاه جای نقد و بررسی دارد. به نظرم اگر مثلا من به ترکی مسلط هستم باید در کنارش به فارسی روان صحبت کنم. در واقع زبان مادری باید در کنار زبان معیار با هم رشد کنند.
او خاطرنشان میکند: ما در اینجا به کسی نمیگوییم که دیگر به فارسی صحبت نکند بلکه هدفمان این است که هر دو زبان مادری و زبان فارسی با هم رشد کنند. ما روز جهانی زبان مادری را داریم و سالانه ۶۰۰ زبان زنده دنیا دارند از بین میروند. زبان مادری جزء میراث ارزنده هر کشور است، اما تاکنون نه مدارسمان و نه دانشگاهها به این موضوع بها ندادهاند اما ما میتوانیم در بخش خصوصی برای آن کاری انجام دهیم و زبان مادری را حفظ و احیا کنیم و حتی به صورت غیرمستقیم، آموزش دهیم زیرا سعی کردیم کلمات به صورت دقیق تلفظ شوند.
شعبانی میگوید: بیشتر کتابهایی که در این کارافزار بارگذاری شدهاند، در حوزه رشد و توسعه فردی، موفقیت، کسب و کار، خانواده و مهارتهای اجتماعی هستند؛ در واقع چیزهایی که سطح دانش عمومی مردم را کمی افزایش دهند. در گام اول نخواستیم به صورت تخصصی وارد شویم. شعار ما «کتاب برای همه» است، از اقوام مختلف با هر سطح از سواد و با هر سنی.
انتهای پیام