به گزارش خبرگزاری مهر، زهرا میرزایی دکترای مطالعات زنان، فعال حوزه خانواده طی یادداشتی با عنوان الزامات حل مسائل خانواده اظهار داشت: خانواده به عنوان نهاد بنیادین جامعه، زیربنای تشکیل دهنده هر ملت است. هرقدر نهاد خانواده کارآمدتر و محکمتر باشد، جامعه از استحکام و کارآمدی بیشتری برخوردار خواهد بود. اما امروزه به دلایل مهمی که در این مجال قصد پرداختن به آن را نداریم، مفهوم و نهاد خانواده دچار تحول شده است. از کلمه تحول استفاده میکنیم، چرا که این تغییرات را لزوماً نمیتوان تضعیف مفهوم خانواده دانست. با توجه به تغییرات جامعه و مدرن شدن و صنعتی شدن کشورها هم زمان با تأثیر رسانه بر انتقال مفاهیم فرهنگهای مختلف قاعدتاً بسیاری از مفاهیم اجتماعی را مورد تغییر قرار داده است و خانواده سنتی نیز از این مساله مستثنی نبوده و نخواهد بود.
با وجود آنکه همه تغییرات در ساختار و مفاهیم خانوادگی را نمیتوان منفی دانست؛ هیچکس منکر تهدیدات گسترده و متنوع علیه مفاهیم و نقشهای خانوادگی نیست. امروزه تمامی افراد فعال و اندیشمندان علوم مختلف نگرانی خود را نسبت به نهاد جامعهپذیر کردن نسل بشر ابراز میدارند. خانواده از یک سو محفلی برای تأمین نیازهای فطری افراد و از سوی دیگر نهادی برای پیدایش و رشد نسل بشر است و از هر دو جنبه دارای کارکردی بیبدیل است. پس هرگونه تهدید بر علیه این نهاد مهم میتواند جوامع را دگرگون سازد؛ امری که امروزه شاهد آن هستیم. از سوی دیگر خانواده با نقش تکمیلی زن و مرد در کنار هم به قوام میرسد و وجود فرزندان دیگر اعضای طبقات خانوادگی دارای روابط پیچیده اجتماعی میشود.
همان طور که ذکر شد؛ اندیشمندان علوم مختلف به ارائه آسیبشناسی پیرامون معضلات خانواده و مسائل خانوادگی در سطح جمع و یا نقشهای فردی و کارایی آنان پرداختهاند. اما با بررسی دیدگاه این افراد و نیز راهکارهای ارائه شده و در مرحله بعدی عملیاتهای صورت پذیرفته، میتوان به وضوح دید که تقریباً قریب به اتفاق دانشمندان علوم مختلف با نگرشهای خود، حتی در همان حوزه تخصصی نیز نتوانستهاند به موفقیت نسبی دست یابند. این امر را در ورود یک حوزه دانشی مثل روانشناسان در تخصصی دیگر مثل حقوق را بسیار مشهودتر میتوان دریافت؛ چرا که ادبیات و زیرساختهای یک علم با علمی دیگر بسیار متفاوت است و اساساً راهکارهای یک تخصص در تخصصی دیگر پاسخگو نخواهد بود.
حال با توجه به اینکه نهاد خانواده، نهادی بسیار پیچیده و با تمامی مفاهیم انسانی مرتبط است، راهکار چیست؟ آیا باید به همین مسیر ادامه داد؟ به عنوان مثال یکی از مشکلاتی که در مطالعات جنسیت در خانواده مشاهده میکنیم، نگاه تک جنسیتی و فرد محوری در حل مسائل یک جنس و یک فرد در نهاد جمعی خانواده است. به شکلی که برای رفع مشکلات یک نقش، نقش یا نقشهای دیگر به کلی نادیده و البته تضعیف میشوند. درنهایت با مخدوش شدن روابط بین اعضا، خانواده تهدید و باز همه اعضا متضرر خواهند شد.
راهکار مؤثر در اینجا به زعم نویسنده این متن، نگاه پاسخ محور و نگرش حل مساله به مشکلات خانواده است. باید در نظر داشت که برای حفظ منافع افراد نباید به حقوق دیگری تعدی نمود از سوی دیگر روابط خانوادگی بر تعامل و سازش استوار است. تقسیم نقش در خانواده به همین دلیل صورت پذیرفته است تا افراد بتوانند گوشهای از این جامعه کوچک را مدیریت کرده و در کنار منافع خود منافع دیگران را نیز تضمین کنند. امروزه متخصصین دانشهای بین رشتهای مثل مطالعات خانواده و مطالعات زنان در دنیا مشغول فعالیت هست. آنان محور مطالعات خود را بر شناخت خانواده و حل مساله خانواده با کمک گرفتن از حوزههای تخصصی متنوع مثل روانشناسی، جامعهشناسی، حقوق، سیاستگذاری و… قرار دادهاند. حل مساله اینجا است برای ترمیم و بهبود مشکلات خانوادگی نمیتوان با یک نگرش به این نهاد پیچیده نگریست؛ باید از علوم مختلف و با نگرش حل مساله و نه فقط آسیب شناسی کمک گرفت و تمامی نقشهای خانوادگی را با در نظر گرفتن تفاوت فرهنگی و نیز حق فردی اعضا محترم شمرد.