به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا پور جعفری، روزنامهنگار و کارشناس رسانه طی یادداشتی با عنوان «۴ گام اساسی در روایتگری از لایحه حجاب» درباره حجاب اظهارداشت: بدون تردید یکی از پر مناقشهترین لوایحی که در این سالها در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و به عبارتی یک اراده حاکمیتی در پی اجرای آن بوده، لایحه حجاب و عفاف است؛ لایحهای که دو صف مشخص یکی در داخل و یکی در خارج به طور جدی در پی اجرا نشدن آن هستند.
به همین علت، یکی از وظایف مهم دست اندرکاران تصویب و اجرای این لایحه، روایت صحیح از دغدغه و تفکری است که منجر به نگارش و در نهایت تصویب لایحه حجاب شده است؛ در این یادداشت به طور اجمال به چند گام مهم به برخی الزامات روایتگری در حوزه لایحه حجاب و عفاف میپردازم:
۱. تعیین چارچوب برای ارائه روایتهای مربوط حجاب
در سالهای ابتدایی دهه نود که در کشورهای عربی خیزشهای سراسری اتفاق افتاد، رسانهها و سیاستمداران در آن دوران هریک عنوانی را برای این اتفاقات در نظر گرفتند؛ در این میان اما هوشمندانهترین عنوان را رهبر معظم انقلاب اسلامی انتخاب کردند، مفهومی به نام بیداری اسلامی؛ طولی نکشید که این مفهوم هوشمندانه در رسانههای داخلی به ویژه صدا و سیما به عنوان چارچوب ارائه اخبار و روایتهای خبری در حوزه تغییر و تحولات کشورهای عربی قرار گرفت.
تحلیل گفتمان اظهارات رهبر معظم انقلاب از سال گذشته تا به حال نیز در حوزه حجاب نشان میدهد ایشان مکرراً با شکلدهی به یک گفتمان غیریت (خودی – غیر خودی) تلاش کردند زنان و دختران ایرانی اعم از با حجاب و بد حجاب را در زیر چتر جمهوری اسلامی ایران نگه داشته و هر آن کس و هر آن جریانی که مخالف این خودی هست را در خارج از جغرافیای ایران و اسلام ترسیم و توصیف کنند؛ به باور من انتخاب این دوگانه خودی – غیر خودی در ارائه روایتها از لایحه حجاب از سوی دست اندرکاران ضروری است.
۲. تعیین زمینه مشترک با مخاطب
کندال هاون در کتاب روایتگری مؤثر، یکی از ارکان روایت مؤثر را تعریف زمینه مشترک با مخاطب میداند؛ در همین راستا، در روایتها از لایحه حجاب نیز یکی از نکات مهم و قابل توجه، تعریف زمینه مشترک با مخاطب هدف است. کاری که رسانههای ضد ایرانی به همراه لشکر مجازیشان به خوبی از آن استفاده میکنند و بهره میبرند.
از جمله الزامات تعریف زمینه مشترک با مخاطب، در گام اول شناخت کاملِ سه مؤلفه «فضای ذهنی»، «فضای فکری» و «دغدغههای مخاطب» است. با به دست آوردن این سه مؤلفه به طور همزمان با هم از یک سو و دستهبندی کردن مخاطبان هدف از سوی دیگر، میتوان با پشتوانه آمارها، دادهها و پژوهشهایی که از سال گذشته تا به حال صورت پذیرفته، ماجرا را روایت کرد.
۳. احترام به زمینه ذهنی مخاطب
در مباحث مربوط به اقناع و متقاعدسازی، یکی از مدلهای معروف در علوم ارتباطات و مباحث روانشناختی، مدل هاولند است؛ هاولند در مدل خود ۶ مرحله را برای تغییر نگرش مطرح میکند. در این مراحل مخاطب جایگاه ویژهای در ارائه، دریافت و درک پیام دارد. هاولند در خصوص مخاطب به طور مشخص بر این باور است که هرچند برخی مخاطبان تحصیل کردهاند و احتمالاً نسبت به سایر مخاطبان هدف پیامها را بهتر درک میکنند، همین دسته مخاطب تنها در برابر پیامهایی مجاب میشوند که به گونهای با دیدگاههایشان همسویی داشته باشد.
معنی این گزاره آن است که در روایت از مساله حجاب و لایحه نباید مساله را یک طرفه دید و در مورد آن صحبت کرد؛ حتماً لازم است مقداری با ذهنیت پیشینی مخاطب در راستای در معرض پیام قرار دادن آن، همراه شد و آنگاه اقدام به نگارش روایت کرد.
۴. تصویرسازی صحیح از چالشهای مساله حجاب
از جمله محورهای روایتگری طرف مقابل در طول یک سال گذشته بعد از فوت مهسا امینی، روایتگری از جمهوری اسلامی ایران به عنوان «اهریمن و دشمن بزرگ» بود. مسألهای که البته در مقاطعی در اوج اغتشاشات نیز در آن توفیقاتی هم به دست آورد. بنابراین ضروری است تا در روایت از مساله حجاب در چارچوب گفتمان رهبری، با ایجاد چالش در روایت از یک سو و درگیر کردن مخاطب با پشت پرده ترویج بی حجابی از سوی دیگر، مساله به طور مشخصی روایت شود.
از آنجایی که ماجرای حجاب به خصوص لایحه حجاب از حساسیت بالایی برخوردار است، به نظر میرسد در روایت از آن میبایست نهایت حساسیت نظری و عملی را به خرج داد؛ واضح است که روایتها الزاماً نباید در قالبهای خشک و سرد و مرسوم رسانهای ارائه شوند؛ باید توجه داشت که تنوع در فرم و محتوای روایت از مساله، نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.