به گزارش خبرگزاری مهر، زینب هادی، نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی با عنوان «مرهمی بر داغ کودک کشی این روزهای صهیونیستها!» نگاهی به کتاب «جواهر مصری» داشته که این مطلب برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
«بیاید یک سفر در زمان داشته باشیم. حداقل تخیلش کنیم. حتی تخیلش هم هیجانانگیز است. چشمهایمان را ببندیم و برویم سالهایی خیلیخیلی دور، به سرزمینی پر از عجایب. پر از ساختمانهای عظیم و غولپیکر با پیکرتراشیهای عظیمالجثه. به تمدنی قدرتمند و یکپارچه و سرشار از هنرهای درخشان معماری، پیکرتراشی و جواهرسازی و غیره. تمدنی در نهایتِ شکوه و زیبایی مربوط به حدود سههزار سال پیش از میلاد حضرت مسیح. حالا وارد قصر پادشاه این سرزمین بشویم. پادشاهی بسیار قدرتمند که شکوه سلطنتش باعث شده مردم او را فرستادهای از آسمان بدانند و او هم خودش را خدای مردمش بداند.
حالا تصور کنید که شما ملکه زیبای این قصر هستید. ملکهای مهربان، نجیب، با اصالت و از خاندانی بزرگ و مؤمن و درعینحال خسته از جو جاهطلبی و قدرتطلبی درباریان و جوروستم شأن به مردم. در این سالهای اخیر هم کاسه صبرتان لبریز شده از خونریزیهای پادشاه که بهخاطر خوابی که دیده، پایههای تخت سلطنتش را لرزان حس کرده، و دستور داده تا تمام کودکانِ بیگناهِ پسر در حکومتش کشته بشوند. تاریکی و خونریزی، تمام سرزمین کنار رود نیل خروشان را پر کرده بهقدری که بوی خون تا دالانهای قصر موج زده است.
اما در همان روزهای خونین، پسرکی گندمگون با موهایی مجعد داخل سبدی در تلاطم رودخانه به سمت شما حرکت میکند تا نوری باشد برای قلب درهمفشردهشده شما از غمهای این روزهای کودککشی. این کودکِ چندروزه آبآورده را از آب میگیرید و با در آغوش کشیدنش تمام آرامش دنیا در دلتان جای میگیرد و مصمم میشوید تا نگذارید پادشاه حداقل این یک کودک را بکشد. بهسختی و با چنگ و دندان در مقابل این پادشاه مقاومت میکنید تا دل سنگش را چون موم نرم کنید.
خب دیگر تا حالا حتماً حدس زدید که دارم درباره چهکسی صحبت میکنم و دعوت کردم خودتان را جای چهکسی بگذارید. بله دارم درباره «بانو آسیه» یکی از چهار بانوی برگزیده عالم و ملکه شهیدهای صحبت میکنم که در زمانهای بسیار دور از ما زندگی کرده است اما در قالب کلمات کتاب «جواهر مصری» زنده شده است تا روایتگر روزهای سخت زندگیاش در دربار مغرورترین و ستمگرترین فرعون تاریخ مصر باشد. و از روزهایی بگوید که دل سپرد به موسای چندروزه، از روزهایی که قلبش را تسکین داد به ایمان به خدای موسی و از روزهایی که در جلوی چشمانش، همسرش، مؤمنان به آن خدا را با شکنجههای وحشتناک میکشت. از روزی که صبرش تمام شد و ایمانش را در آن ظلمات فکر و اندیشه آشکار کرد و از خدا خواست تا خانهای در کنار خودش برای او در بهشت فراهم کند بهسبب تحمل شکنجههایش بهدست فرعون.
شاید تصور بشود نوشتن از تاریخ ترسناک است چون سند و مدرک کمی از تاریخ برجای مانده است. اما نویسنده کتاب «جواهر مصری» این را مانع خودش ندانسته و علاقه او به تاریخ و این شخصیت بزرگ تاریخی که یادش در قرآن هم آمده است برایش انگیزهای شده است تا دراینباره بنگارد. و چه کار بزرگی کرده است که در دنیای مادیگرای ما که هرکسی در دنیای خودش آن هم فقط بُعد مادیاش غرق شده است، یاد و نام چنین شخصیتی را زنده کرده است.
شخصیتی که ازنظر مادی و مالی، بهظاهر غرق در امکانات و نعمات است، اما دل و ایمانش نه. زنی در دورانی که ترس و وحشت از فرعون بر جامعه حاکم شده، چشم بر روی همه لذتهای دنیایی میبندد و ایمانش را به فرستاده خدای آسمانها آشکار میکند و شکنجههای طاقتفرسایی را تحمل میکند، تا قرنها بعد، در کتاب نازل شده بر آخرین پیامبر الهی، اسوهای معرفی شود برای تمامی مؤمنان تمام تاریخ: وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْامْرَأَتَ فِرْعَوْنَ..وَ مَرْیمَابْنَتَ عِمْرَانَ. الگوی تمام زنانی که در طول تاریخ زیر ظلم ستمگران هستند تا با الگو گرفتن از او در دنیا، همپاداش او در بهشت شوند.
در دنیای امروز که پر شده از قهرمانهای خیالی و اغلب دروغین برای تمام قشرها و شاهزادههای خوشبخت افسانهای برای دختران، خواندن از این شخصیتهای واقعی و قهرمان، کمکی است برای تشخیص راه درست و جاده حقیقی زندگی. کمکی برای آنکه سلیقه خداوند دستمان بیاید تا بدانیم چگونه بندههایی را میپسندد و به حریم خودش راه میدهد.
برای این روزهایی که دلهایمان داغدار کودکان به خاکوخون کشیدهشده غزه است خواندن این کتاب را توصیه میکنم تا برای ماهایی که غمهای تاریخ را زندگی کردهایم، به یاد بیاوریم که اگر تمام کودکان غزه را هم بکشند باز هم مادری کودکش را در سبدی خواهد گذاشت و خدا او را بزرگ میکند، آنقدر بزرگ که کاخ فرعونیان عالَم فرو بریزد. و صبح آن ظهور نزدیک است.
کتاب جواهر مصری نوشته سعیده ملایی مروری بر زندگی و مسیر رشد و فداکاری بانو «آسیه» و همچنین گذری بر سرنوشت بانو «صیانه» در راه یکتاپرستی است. بانوانی که گفته میشود از جمله بانوان رجعتکننده در روزگار ظهورند.
حضرت آسیه زنی یکتاپرست و مقاوم در برابر کفر بود و چنان مقامی داشت که در روایات از وی به عنوان یکی از بانوان برگزیده و رجعتکننده در زمان ظهور امام زمان یاد شده است. زندگی این بانو سراسر آموزنده و پرفراز و نشیب است و خواندن داستانش میتواند الگوی مناسبی برای بانوان این روزگار باشد.
سعید ملایی دانشآموخته زبان و ادبیات عرب است که این کتاب را نوشته است و در انتشارات کتاب جمکران منتشر کرده است. این کتاب بهتازگی به چهارمین چاپ خود رسیده است.»