باتوجه به شرایط پیچیده دنیای امروز در صورت نادیده گرفتن یک نکته بسیار مهم، افراد جامعه دچار مشکل میشوند و نمیتوانند آنطور که باید زندگی بالندهای داشته باشند؛ نکته بسیار مهم این است که بدانیم “ما پیش از هر چیز انسانیم و پس از آن زن یا مرد به حساب میآییم.” بنابراین انسان بودن شرایط و ابعادی دارد که باید در نظر گرفته شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص چگونگی نگرش و تعامل خانوادهها با دختر خودساخته باتوجه به تغییراتی که در احوالات جامعه نسبت به گذشته رخ داده، با یک دکتر روانشناس علوم اعصاب شناختی به گفت و گو پرداختیم.
دکتر آرش فکری، روانشناس علوم اعصاب شناختی، در گفت و گو با ایسنا در خصوص چگونگی نگرش و تعامل خانوادهها با دختر خودساخته باتوجه به تغییراتی که در احوالات جامعه نسبت به گذشته رخ داده؛ عنوان کرد: مهمترین ویژگی انسان این است که موجودی سازنده و ابداع کننده خلق شده و ابعاد زندگی فردی و اجتماعیاش گستردهتر و پیچیدهتر از هر موجود دیگری است، انسان سازنده باید ویژگیها و کارآمدیهایی داشته باشد که به آموزش و کسب مهارتهای تخصصی نیاز دارد؛ بنابراین باتوجه به اینکه متخصص بودن و مشارکت در تولید و آبادانی هیچ انحصار جنسیتی ندارد، باید از همان کودکی و در بستر خانواده این دیدگاه نهادینه شود و دختران با یک برنامه مسنجم و هدفمند برای مشارکت در سازندگی در همه عرصهها اعم از عملی، هنری، ورزشی و صنعتی آماده شوند.
وی افزود: هر خانوادهای که بتواند شرایط و تسهیلات فکری و عملی لازم را برای دخترانش فراهم کند تا به صورت جدی نقشهای اجتماعی سازندهای را در بزرگسالی کسب کند، به طورقطع حضور مؤثری در زندگی فرزندش داشته و از سویی نقش مهمی را در رشد و توسعه جامعهاش ایفا کرده است.
روانشناس علوم اعصاب شناختی توضیح داد: بازداری از حرکتهای تخصصی و اجتماعی دختران یا جدی نگرفتن زنان برای بر عهده گرفتن نقشهای مهم، چیزی جز شکاف و ایجاد فاصله میان خانواده و فرزندان دختر خود نخواهد داشت..
وی در پاسخ به این سوال که جامعه چگونه باید خود را پذیرای حضور دختران خودساخته کند، ادامه داد: باتوجه به سرعت فزاینده رشد و پیشرفت جهان در تمامی عرصهها، جوامع چارهای جز این ندارند تا از تمام نیروها و امکانات خود برای مشارکت در رشد و پیشرفت استفاده کنند، در این میان نادیده گرفتن نیمی از جامعه میتواند بهای سنگینی داشته باشد و منجر به جا ماندن از جریان توسعه هر چه بیشتر میگردد.
فکری تصریح کرد: این که دختران را بهعنوان بخش مهمی از منابع ارزشمند انسانی نادیده بگیریم یا کم اهمیت و ناتوان فرض کنیم، تمام جامعه آسیب خواهد دید؛ همچنین باتوجه به مطالعات صورت گرفته بر ساختارها و عملکرد مغز زنان و مردان، هیچگونه تفاوت اساسی و بنیادینی در توانایی یادگیری، کسب مهارت، خلاقیت، حل مسئله و سایر کارکردهای اجرایی مغز وجود ندارد.
وی افزود: در طول تاریخ هر جامعهای که به زنانش اهمیت داده و آنها را برای مشارکت در امور مهم و جدی آماده ساخته، دستاوردهای مهم و ارزشمندی را به دست آورده است، در همین راستا با نگاه به زنان بزرگ صدر اسلام میتوان به اهمیت وجود زنان رشد یافته پی برد؛ بنابراین هراندازه زنان جدی گرفته شوند و برای پذیرفتن نقشهای مهم تخصصی در تمام عرصهها آماده شوند، تمام جامعه از آن بهرهمند میشوند.
روانشناس علوم اعصاب شناختی اظهار کرد: سرمایه گذاری یکنواخت و متوازن روی بانوان و مردان جامعه، توسعه و پیشرفت را همگنتر و سریعتر میسازد و امید به آینده درخشان را تقویت میکند، از سوی دیگر زنانی که خود در کشاکش مسائل مهم زندگی تخصصی و اجتماعی نیستند، توانایی پرورش فرزندانی با تفکر سازنده و بالغانه را ندارند و این امر هزینههای زیادی برای جامعه در پی خواهد داشت.
وی در پاسخ به این سوال که چگونه جامعه از جمله نهادهای علمی و اقتصادی در حوزه اشتغال و به کارگیری تواناییهای دختران خودساخته، از آنها حمایت کند، ادامه داد: پیش از به کارگرفتن هر فردی در حوزههای تخصصی و اقتصادی، باید به آماده سازی و کسب مهارتهای لازم در وی مبادرت ورزید، بنابراین اگر قرار است دختران و زنان نقشهای کلیدی در تمام حوزههای تخصصی داشته باشند، باید دانش و مهارت لازم و واقعی برای آن کسب کنند؛ در همین راستا نهادهای علمی جامعه از جمله مدارس و دانشگاهها در این شرایط در خط مقدم قرار میگیرند، همچنین جدیت در آموزش زنان و دختران به یک تصمیم واقعی نیاز دارد.
فکری ضمن اشاره به اینکه در ابتدا باید به اصلاح نگاههای قالبی پرداخت، عنوان کرد: پرسش مهم این است که آیا ما به عنوان متولیان امر آموزش تخصصی، زنان را توانا در بر عهده گرفتن نقشهای تخصصی مهم و حضور در عرصههای جدی میدانیم یا خیر؟ به عنوان فردی که چند سالی است به آموزش دانشجویان و دانشآموزان در حوزه علوم اعصاب شناختی مشغول هستم، ایمان دارم دانشجویان و دانشآموزان دختری که مشغول کسب این تخصص هستند، هیچ تفاوتی با پسران و مردان ندارند. چه بسا به سبب قابلیتهای سخت کوشی و استقامت بیشتری که در این علم مهم و تراز اول جهانی از خود نشان میدهند، موفقیتهای بزرگتری کسب کرده و رشد بیشتری را از خود نشان میدهند.
وی افزود: نهادهای عملی در کنار انتقال تخصص باید این دیدگاه را در خود و همینطور در دختران و زنان ایجاد کنند که زنان میتوانند به سطح اول هر حوزهای دست یابند و در صورت تلاش اصولی قادر به انجام هر کار مهمی هستند؛ نهادهای اقتصادی اعم از تجاری و صنعتی نیز با اعتماد به زنانی که واقعاً تخصص لازم را به دست آوردهاند، میتوانند زمینههای پیوستگی رشد زنان را پس از کسب مهارت فراهم نمایند تا تلاشهای دختران و زنان به ثمر رسیده و ابتر نگردد و بتوانند از دانش و تخصص کسب شده در سازندگی خود و کشورشان بهره ببرند.
روانشناس علوم اعصاب شناختی در پاسخ به این سوال که مهارتهایی که یک دختر باید کسب کند تا خودساخته شود و به یک دختر قوی در جامعه تبدیل شود چیست ادامه داد: تا اینجا به دیدگاهها و رفتارهای محیط اعم از خانواده، جامعه، فضاهای علمی و آموزشی و در نهایت فضای اقتصادی پرداختیم. حالا مطرحکردن این پرسش بسیار مهم است که نقش خود دختران و زنان چیست؟ آنها چگونه باید بیندیشند و عمل کنند تا واقعاً کارآمد باشند، جدی گرفته شوند و به نقشهای کلیدی و مهم دست یابند. تمام شرایط محیطی هم فراهم باشد؛ ولی اگر انسانی که از بلوغ روانی برخوردار نباشد، تخصص لازم را نداشته باشد، خودش را جدی نگیرد، مسئولانه فکر و رفتار نکند، هدفمند نباشد و با برنامه و پرتلاش خودش را برای ایفای نقش در سطح اول جهان امروز آماده نکند، کیفیت ممتاز تخصصی و مزیت رقابتی در خود ایجاد نکند، هرگز چیزی تغییر نخواهد کرد و فایدهای نخواهد داشت.
وی ادامه داد: زنان و دختران ما باید عمیقاً از خود بپرسند که آیا خود را باور دارند که میتوانند به بالاترین سطوح تخصصی دست یافته و به ایفای نقشهای مهم بپردازند. آیا قائل به مهم بودن و توانایی کسب مهارت برای بهترین عملکرد در خود هستند؟! افکار و باورهای عمیق انسان در رفتارشان بروز میکنند.
فکری در خصوص این موضوع که در دنیای امروز دختران با وجود بهرهمندی از امکان تحصیل در بهترین دانشگاهها و امکانات رفاهی بیشتر نسبت به گذشته، باز هم هدفهای بزرگی ندارند، هنوز حتی در جوامع پیشرفته نیز نسبت به زنان مبدع، مخترع، نظریه پرداز و اندیشمند در همه حوزهها بسیار کمتر از مردان است. چرا؟! در سطوح میانی شاهد حضور زنان زیادی هستیم؛ ولی چرا در سطح یک و عرصههای تراز اول هنوز هم تعداد زنان بسیار کمتر از مردان است؟!، بیان کرد: نمیشود با فرافکنی به این پرسشها پاسخ داد، بخشی از این مسئله به عمق ذهن دختران و زنان بازمیگردد و نگرشی که باید در خود تغییر دهند؛ دختران باید به طور عمیقی بپذیرند که میتوانند به بالاترین کارآمدی دست یابند و خود را ضعیف و ناتوان نپندارند. اگر میخواهیم فضاهای عملی و اقتصادی، فرصتهای لازم را برای یک انسان قائل شوند، باید آن فرد الزامات مهارتی، فکری، اخلاقی و در کل تخصص علمی و بلوغ روانی لازم را در خود ایجاد کنند. آنچه محیط را وادار به جدیگرفتن یک فرد میکند، اعتبار ناشی از کارآمدی و کیفیت ممتاز تخصصی آن فرد است که برایش مزیت رقابتی ایجاد مینماید، چه زن باشد و چه مرد.
وی در پایان خاطر نشان کرد: هم دختران و زنان و هم جامعه باید دیدگاهها و نگرشهای خود را نسبت به نقش جدی زنان در آینده تغییر دهند و مطالبات مهمتر و جدیتری برای نقشآفرینی زنان در پیشرفت و توسعه داشته باشند، امری که تضمین میکند آینده کشورمان درخشانتر و امیدوارکنندهتر خواهد بود.
انتهای پیام